میتوان مهمترین عامل برای ادامه و پایان نیافتن معنایش کرد. عاملی که هر جمع و گروهی را سرپا میکند؛ از خانواده گرفته تا یک جامعه و کشور و گروهای بزرگ اجتماعی.
اینبار از اعتماد حرف میزنیم. اعتمادی که چون در جهان اجتماعی برای رسیدن به خواستههای خود وابسته به دیگران هستیم، باید در قالب اعتقاد به دیگری خودش را در زندگیمان نمایان کند.
این واژه از نگرش عمومی افراد و بهطور طبیعی میل انسان نشأت میگیرد.
عمدتا اگر در میان یک ملت یا خانواده مفهوم اعتماد به درستی مشق شود و برای تحقق و پایداری آن همواره تلاش شود؛ نشانههای فوقالعادهاش سطحیترین بخش تا عمیقترین لایههای آن گروه اجتماعی را در برمیگیرد و عمدتا به وضوح قابل رؤیت است.
زمانی كه سازمانها، كاركنان و مشتريان خود را در اولويت قرار ميدهند؛ آنها به سازمان اعتماد كرده، وفادار شده و سودآوری افزايش و موفقيت آنها استمرار مییابد. اعتماد در هر دورهای از تاريخ كسبوکار يكی از مفاهيم زيربنايی براي انجام معاملات و مبادلات بوده است. امروزه با قوتگرفتن مفاهيمی چون ارتباطات بلندمدت با شركای تجاری، مشتريان و رقبا، جامعه اطلاعاتی و اقتصاد مبتنی بر خدمات، این مفهوم از اهميت بيشتری برخوردار است.
ارائه تعريف دقيق از اعتماد مشكل است. طبق تعريف واژهنامه انگليسی آكسفورد، اعتماد يعنی توانايی اتكا و ميزان راحتی پذيرش صفتی از يك شخص، یک چيز و يا درستی يک عبارت است. اختلاف نظر در تعريف اعتماد و نيز چندگانگی آن ميتواند ناشی از دو دليل باشد : اول، اين كه اعتماد مفهومی انتزاعی بوده و گاهی اوقات با مفاهيمی چون معتبربودن، قابل اتکابودن و راحتی مترادف گرفته می شود. دوم این كه اعتماد مفهومی چند وجهی بوده و دارای ابعاد مختلف حسی و رفتاری بسیاری است.
یکی از بنیانهای پیشرفت در هر کسب و کاری اعتماد است. از نگاه 《مورگان》 و 《هانت》 موفقیت در هر فعالیتی مستلزم وجود این مفهوم و تعهد در رابطه است. 《سین و همکاران》 نیز اعتماد را بهعنوان اعتقاد یک طرف رابطه به قابل اتّکابودن گفتهها و تعهدات طرف دیگر تعریف میکنند. آنان همچنین معتقدند که سطوح بالاتری از اعتماد میان خریدار و فروشنده احتمال استمرار رابطه را افزایش خواهد داد.
همانطور که گفته شد اعتماد مفهومی انتزاعی و مجرد دارد و عنصر مهم در بین سازمانها و معاملات تجاریست که تسهیلکننده ریسک است و مفهومی چندبعدیست که دارای ابعاد رفتاری، احساسی و ادراکی است؛ پیشنیاز آن رضایت است و نمیتوان بدون راضیکردن افراد، اعتماد آنها را جلب کرد. صاحبنظران معتقدند كه مطالعه معنای این واژه ممكن است بر نحوه تصورات اينكه چگونه مدنظر قرار گيرد، تأثيربگذارد؛ برايناساس هم میتواند بهعنوان نوعي ويژگي فردی: مبادلههای ميان فردی و هم بهعنوان پديدهای نهادی در ذهن مجسم شود. به گفته اين صاحبنظران بستر تاريخی نشان می دهد كه هر کدام از اين مفاهيم و تصورات، مورد اهتمام رشتههای خاص بوده است و روانشناسان شخصيت بهطور سنتی اعتماد را يكی از ويژگی های شخصيت می دانند. روانشناسان اجتماعی اعتماد را به عنوان نوعی انتظار در مورد رفتار ديگران در مبادله ها تعريف می کنند كه با تمركز بر عوامل زمينهای اعتماد ايجاد و حفظ می شود.
مریم مهدیقلی زاده