وقتی چشمم به روزنه ی کوچکی در دل تاریکی افتاد که از آن باریکهی نوری فضای تاریک محیط را دگرگون می کرد، امیدها در دلم زنده شد. دیگر میتوانم زنده بمانم، چون نوری هست. باید تلاشم را مضاعف کنم. این قسمتی از داستان فردیست که در داخل معدنی فروریخته گرفتار شده بود.
امید داشتن دقیقا به همین معناست. دقیقا شبیه به تابیدن نور در دل تاریکی مطلق عمل میکند.
همگی ما دائما از واژههای اینچنینی استفاده میکنیم اما شاید حتی معنی آنها را نیز درست درک نکرده باشیم. امید و امیدداشتن یکی از اصولیست که میتواند اهداف بلندمدت ما را تحقق بخشد.
در دین مبین اسلام نیز این واژه، بسیار پرتکرار است و به آن تاکید فراوانی شده است تا آنجا که علی ابن ابیطالب (ع) میفرمایند: بزرگترین گناه ناامیدی است.
همچنین امید در بحث گروه های اجتماعی و بهطور عمیقتر جامعه، شبیه به بنزین برای ماشین عمل میکند که اگر نباشد، ماشین از پس حرکتکردن برنمیآید حتی اگر اصول فنی در ساخت آن با دقت فروان رعایت شده باشد.
فقدان آن در اجتماع تنها به معنای نبودن امید نیست. این واژه با سقوطش به درون چاه، خیلی چیزها را با خود میبرد و البته موارد فراوانی هم از درون چاه به بیرون هدایت میکند؛ یأس را هدایت میکند، دل مردگی را، افسردگی را و درنهایت پویایی و سرزندگی را از زندگی میرباید.
امید با پیشفرضها، اطلاعات ذهنی و نوع نگرش افراد ارتباطی وثیق دارد و متغیرها و عوامل اجتماعی مختلف، کاهش و افزایش آن در جامعه را تحت تأثیر قرار میدهند.
با آنکه تلاش برای ارائه تبیینی علمی از امید چندان طولانی نیست، اما توصیه به امید یا اظهار ناامیدی در تجربهی بشری قدمت بسیار دارد. پرداختن به مفهوم امید و سازوکارهای فردی و اجتماعی آن تنها در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. به نظر میرسد امروز بیش از هر زمان دیگری، توجه به امید، به عنوان یک ویژگی روانشناختی و به مثابه پدیدهای جمعی و جامعهشناختی، ضرورت یافته است ، این ضرورت خودش را در سازمانها و گروههای انسانی متفاوت هم نمایان ساخته است. مثلا امکان ندارد یک مجموعهای شکل بگیرد؛ درصدد پیشرفت باشد؛ به دنبال مطرحشدن باشد اما با اندکی بدستآوردن ارضا شود و امید به بهترشدن و درواقع شکوفاشدن نداشته باشد. هر چند اصول تجارت درست میگوید که برای اینکه بخواهیم همواره در مسیر سود قرار بگیریم باید در منزگاه رشد بمانیم اما حتی در آن موقعیت که بیشترین بازدهی را یه همراه دارد؛ آن جمع همواره برای به قله رسیدن امید دارند و همین نکته و تفکر است که روند رشدشان را حفظ میکند و تا جایی که زورش میرسد از جراحت احتمالیای که ممکن است متوجه مجموعه شود جلوگیری میکند.
در یک کلام میتوان که هر امیدواری جوینده است و هر بیمناکی گریزان.
زهرا نعمتی