ایران و عربستان با احیای روابط دیپلماتیک خود جهان را متحیر کردهاند؛ رخدادی که با فعالیت کشورهای خاورمیانه چون عراق و عمان، اما در نهایت با میانجیگری پکن محقق شد. این در حالی است که نقش محوری چین جهت حراست از اقتصاد روسیه با وجود تحریمها و عدم تمایل پکن برای زیر سوال بردن حمله مسکو به اوکراین، انتقادهای زیادی را به دنبال داشته است.
با این همه، کارشناسان میگویند که تلاش چین برای ترسیم چهرهای صلحجو در خاورمیانه، نشاندهنده تغییر رویکرد پکن است؛ بازیگری که به شکل سنتی برای مداخله در مناقشههای بینالمللی تردید داشت.
یک غیبت فرصتساز!
گروهی مدعیاند که چین سودای بزرگی در سر دارد. فوریه، اندکی پیش از پایان رایزنیهای ایران و عربستان، پکن ابتکار امنیت جهانیاش را با هدف حل و فصل مسالمتآمیز اختلافها میان کشورها کلید زد. هفته گذشته هم «کین کانگ» – وزیر خارجه جدید چین – گفت که پکن آماده است برای تحقق صلح میان اسرائیل و فلسطین نقش میانجیگر را ایفا کند. «جولیا هالر» – تحلیلگر – در این باره به الجزیره گفت که توافق میان ایران و عربستان میتواند بهسان سکوی پرتاب چین برای اجرایی کردن ابتکارعملهایی در آینده باشد. به باور او، چین آماده است نقش برجستهتری از یک میانجی را ایفا کند. گروهی از تحلیلگران در باب چرایی شکلگیری چنین ذهنیتی بر این باورند که کاهش نفوذ ایالات متحده در منطقه، زمینهساز مانور چین شد.
خروج آمریکا از برجام، روابط آشفتهاش با ریاض و خروج شتابزدهاش از عراق و افغانستان، اعتبار این بازیگر را زیر سوال برد. با این همه بعید است چین به این زودی بتواند به جای آمریکا در خاورمیانه نقشآفرینی کند؛ منطقهای که واشنگتن دهها پایگاه نظامی و متحدانی دارد که متعهد به دفاع از آنهاست. اما به باور گروهی از ناظران، چین در حال حاضر میتواند از نفوذ دیپلماتیک و اقتصادیاش بهرهمند شود و در عین حال به ایالات متحده مجال دهد تا به نگرانیهای امنیتی منطقهایاش بپردازد.
چرایی تمایل کشورها برای نزدیکی به چین
پیش از توافق ایران و عربستان، چین تلاش داشت خود را در قاب شریکی حیاتی برای کشورهای منطقه ترسیم کند. این بازیگر بزرگترین شریک تجاری ایران و عربستان بود و بزرگترین خریدار نفت از این دو کشور. در سالهای اخیر، روابط این گروه تقویت شده تا جایی که در سال ۲۰۲۱، توافق همکاری ۲۵ ساله میان ایران و چین و در سال ۲۰۲۲ قرارداد مشارکت استراتژیک جامع میان پکن و ریاض امضا شد. با این حال حسن نیت چین فراتر از منافع ایران و عربستان، در راستای اجرایی شدن طرح کمربند و جاده اعمال میشود. چین بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۲ بیش از ۲۷۳ میلیارد دلار در منطقه سرمایهگذاری کرده و بزرگترین سرمایهگذار در خاورمیانه محسوب میشود. چین همچنین از عراق نفت و از قطر گاز میخرد و به الجزایر، مراکش، ترکیه، مصر و عربستان تسلیحات صادر میکند.
پیشرفتهای چین در حوزه فنآوری در سالهای اخیر بدین معنا است که پکن میتواند از طریق شرکتهایی چون هوآوی به خدماتی چون جی-۵ دسترسی داشته باشد. «تریتا پارسی» – معاون اجرایی موسسه کوئینسی – در این باره به الجزیره گفت که چین امروز اهرم لازم برای نفوذی خودکار در منطقه را دارد. به باور او افزایش قدرت چین به این بازیگر قدرت داده تا ایران و عربستان را برای احیای روابطشان صدا کند. علاوه بر این کشورهای منطقه نیز میخواهند به واسطه توانایی بالای اقتصادی چین به این بازیگر نزدیک شوند. پارسی در ادامه گفت که پکن از منظر ایدئولوژیک شریک تجاری بیطرف هم لحاظ میشود؛ بازیگری که تا حد امکان در امور داخلی کشورها، بویژه بازیگران خاورمیانه، مداخلهای ندارد. این کشور، برخلاف ایالات متحده، سابقه اقدامات تنبیهی چون حمله نظامی یا توسل به تحریم را ندارد.
تهدیدی در خفا
فارغ از چرایی تمایل گروهی از بازیگران برای نزدیکی به چین، آنگونه که پارسی گفته، این کشور هم تهدید است و هم پتانسیل تهدیدآمیز بودن را دارد، اما ایالات متحده برای متحدان سنتیاش چنین بدنام نیست؛ هرچند قادر است ظرف پنج روز دسترسی روسیه به سیستم مالی بینالمللی را قطع کند.از منظر گروهی از کشورها داشتن چنین قدرتی تهدید است اما تهدیدی عریان نه در خفا.
«فن هونگدا» – استاد مطالعات خاورمیانه فعال در شانگهای – بر این باور است که در حالی که چین تلاش دارد همزمان به عنوان جایگزین بالقوه ایالات متحده فعالیت کند اما در عمل به دنبال غصب موقعیت واشنگتن نیست.
به باور این تحلیلگر، قدرت چین در نفوذ اقتصادی و پروژه هایی که ذیل طرح کمربند تعریف شده، نهفته است. فن در ادامه تاکید کرد که چین هرگز قصد کنترل خاورمیانه را نداشته و نمیخواهد پا جای پای آمریکا بگذارد، چراکه بسیاری از فعل و انفعالهای واشنگتن آن چیزی نیست که پکن به آنها تمایلی داشته باشد. این کشور رویکرد خاص خود را برای همکاری با بازیگران منطقه دارد. مطمئنا چین تلاش دارد تا تصویر قدرتی خوشخیم را از خود ترسیم کند و همزمان قابلیتهای نظامیاش را افزایش دهد.
چین در سال ۲۰۱۷ اولین پایگاه نظامیاش را در جیپوتی ساخت و چهار سال بعد آنگونه که وال استریت ژورنال نوشت در حال ساخت پایگاه دریایی در امارات متحده عربی بود؛ پروژهای که پس از مداخله ایالات متحده متوقف شد. با این همه، ناظران چینی تاکید دارند که این کشور با پیگیری سیاست «اول کار غیر نظامی و بعد نظامی» بر ساخت زیرساختها تاکید دارد؛ از همین رو چهرهای همچون «زکیه یزدانشناس» – فعال در مرکز مطالعات استراتژیک – بر این باور است که چین تمایل ندارد تا بهسان آمریکا در منطقه دخالتی داشته باشد. او به الجزیره گفت که پکن نه توانایی و نه تمایلی برای حضور نظامی بهسان آمریکا در منطقه ندارد، با این حال میخواهد نفوذش در خاورمیانه را گسترش دهد.
پکن قادر به کنار زدن رقیب نیست
به باور این تحلیلگر اهداف چین در خاورمیانه حول سه محور قابل تبیین است: تضمین امنیت جریان آزاد انرژی، تحمیل کمترین هزینه به چین و افزایش اعتبار این کشور به عنوان یک بازیگر بینالمللی مسئول.
«مارک فیتز» – کارشناس و تحلیلگر- نیز گفته که عدم تمایل چین برای ایفای نقش پلیس جهت تامین امنیت میتواند اهرمها و ابزارهای پکن برای مذاکره در درازمدت را محدود کند. او در ادامه تاکید کرد که باید دید چین قادر است معاملاتی را که با ضمانتهای اقتصادیاش میانجیگری کرده است، اجرایی کند یا نه؟
فیتز در پاسخ به اینکه آیا روابط ایران و عربستان ادامه خواهد اشت یا نه، نیز با تردید گفت که در باب ثباتش تردیدهایی وجود دارد. به باورش اهرمهای اقتصاد چین ممکن است برای اجرای توافق میان دو بازیگر کافی نباشد. «گورل هالر» – کارشناس مسائل استراتژیک – نیز ضمن تاکید گزارههای بالا گفت که چین باید مسیری طولانی و در عین حال پر دستانداز را برای تحقق صلح طی کند و از جنگهای طولانی بپرهیزد. به باور او مشخص نیست که پکن چگونه قادر است تهران و ریاض را در این مسیر همراهی کند. بدین معنا که اگر هرکدام از این دو بازیگر مفاد توافق را نقض کنند چین از چه اهرمی استفاده خواهد کرد؛ چماق یا هویج؟