اکنون دوران آتش بس موقت در یمن است اما گمانه زنیها با توجه به چرخش سیاسی بین ایران و عربستان، خروج در شرف وقوع نظامیان آمریکا از منطقه، بی ثباتی اسرائیل و دست برتر انصارالله یمن، حول پایان جنگ یمن و ورود این کشور به دوران پس از جنگ و شکل گیری قدرت سیاسی فراگیراست.
آیا یمن تکرار سوریه برای ایران است؟
سوریه به دلیل وابستگی قومیتی به اعراب اکنون به سوی اتحادیه عرب و بازسازی اقتصادی با همکاری ایشان رفته است. ایران نسبت به اتحادیه عرب، روسیه، چین و در آینده ترکیه، کمترین بهره مندی از فرصت های اقتصادی در سوریه خواهد داشت. گرچه در حفظ بشاراسد و دولتش بیشترین نقش را ایفا کرد.
حال باید ببینیم در مورد یمن چه خواهد شد و بازهم ما نمی توانیم از فرصت های اقتصادی در برابر رقبا استفاده کنیم؟
سوال بعدی آن است که ایران در نتیجه حمایت از سوریه و یمن آیا منافع دیگری بدست آورده است؟
پاسخ کمی دشواراست…
از یک سوی ایران با حضور در سوریه در واقع مرز درگیری با اسرائیل را بیش از هزار کیلومتر دورتر از مرزهای خود قرارداده است و از طرف دیگر به نوعی عراق، ترکیه و لبنان را وادار به همراهی با خود کرده است. حضور ایران در سوریه یک راهبرد بلند مدت است که می تواند در نهایت منافع اقتصادی مستقیم و غیر مستقیمی برای کشورمان داشته باشد.
یمن نیز از این منظر همانند سوریه است ما برای ورود به مدیترانه باید در یمن حضور داشته باشیم. حضور ایران در یمن برای اسرائیل هم معنا دار است یعنی میتواند اسرائیل محتاطتر کند و شواری همکاری خلیج فارس را وادار به همراهی با ایران کند.البته احتمال بهره مندی اقتصادی ایران از فرصت های بالقوه در یمن وجود دارد اما در اتحادیه عرب قوانینی در خصوص همکاری اقتصادی بین کشورهای عضو وجود دارد که علی الخصوص فضا را برای حضور پررنگ ایران تنگ میکند.
درهرصورت ایران در مرزهای خود و کمی فراتر از مرزهایش همواره تهدیدهای دارد؛ از افغانستان طالبانی تا آذربایجان متمایل به اسرائیل و گروههای محارب کرد، عرب و بلوچ که باید برایشان راهبرد بلند مدتی تعریف کند.