در شرایط بد اقتصادی چه باید کرد؟
مثلی هست که میگوید آب ریخته شده را نمیتوان جمع کرد. این مثل شباهت زیادی به اوضاع اقتصادی کشور ما دارد. راهکارهایی برای خروج از بحران وجود دارد که این راهکارها برای خروج از بحرانهای بزرگ اقتصادی نیز کارا است.
اقتصاد و سیاست دو مولفه مهم حکمرانی و در تعامل با یکدیگر هستند.
در دنیای توسعه یافته، سیاست بستر مناسب رشد پایدار و بالا را فراهم میکند و رشد اقتصادی متکی بر سرمایه گذاری و فعالیتهای بنگاههای اقتصادی است. اگر ثبات سیاسی، قطعیت نسبی و اطمینان از آینده، بر کشور حاکم باشد سرمایه گذاریها با توجه به افق آینده رشد کرده و بنگاهها نیز در مسیر توسعه قرار می گیرند. مواردی که سالها است در اقتصاد و سیاست ایران مشاهده نمیشود.
این وظیفه سیاست است که بستر امنیت را برای فعالان اقتصادی و خود اقتصاد ایجاد کند. اگر فضای سیاسی نتواند احساس ثبات و قطعیت را به فعالان اقتصادی منتقل کند، سرمایه گذاری و رشد اقتصادی کاهش خواهد یافت. خروج سرمایه تحقق یافته و در نتیجه سطح رفاه عمومی جامعه روند کاهشی را میپیماید.
تداوم این وضعیت میتواند منجر به رشد نارضایتی عمومی و اعتراضات منجر شده، بیثباتی را دو چندان کند. بیثباتی اقتصادی منجر به تغییر مسیر سرمایه از بخش مولد به بخش دلالی و رانت جویی میشود. اتفاقی که در سالهای گذشته با تمام وجود آن را حس کردیم.
فضای سیاسی بیثبات افق دید را از بلند مدت به کوتاه مدت تنزل داده و در نتیجه به نسل آینده فقر و بحران تحمیل میکند. چنانچه امروز نگاه نسل جوان ما به آینده نا امیدکننده است. دید کوتاه مدت آثار بسیار مخربی بر فرهنگ و دیدگاه هر شخص میگذارد به نحوی که شخص منفعت کوتاه مدت خود را به منافع بلند مدت جمع ترجیح میدهد.
حتما بخوانید : سهم کشورهای عربی از آینده اقتصاد جهان
مولفه های یک اقتصاد عادی
در صورتی میتوان گفت اقتصاد دارای شرایط نرمال است که از ویژگیهای زیر برخوردار باشد:نرخ تورم کمتر از ۴ درصد؛ رشد اقتصادی مثبت در حدود ۲ تا ۴ درصد (بدون در نظر گرفتن تورم). نرخ رشد نقدینگی با حدود ۱ الی ۲ درصد بیشتر از نرخ رشد اقتصادی. بودجه ای متوازن و بدون کسری. نرخ بیکاری حدود ۶ درصد و کمتر. ثبات ارزش پول ملی با پشتوانه تولید. رابطه مناسب و محکم با بازار های خارجی. عدم تلاطم و نوسانات شدید در قیمت انواع داراییها. درآمد سرانه در حد متوسط جهانی. ثبات نسبی نرخ ارز در سطح قیمت واقعی آن. نرخ رشد دستمزدی برابر جمع نرخ رشد قیمت ها و نرخ رشد اقتصاد یا بهره وری اقتصاد.
اقتصاد نرمال اقتصادی است که حداقل سالانه ۳۰ تا ۴۰ درصد تولید ناخالص ملی صرف سرمایه گذاری در آن شود. شفافیت همه جانبه در همه ارکان حاکمیتی وجود داشته باشد. حاکمیت اقتصادی یکپارچه باشد و نرخ فساد کشف شده دولتی در حد متوسط جهان و کمتر باشد.
بدون اغراق در کشور ما هیچ یک از مولفه های اقتصاد نرمال مشاهده نمی شود. مشکلی دیگری که سالها است گریبان گیر کشور شده این است که ما مشکلات را تا زمانی که به یک بحران بزرگ تبدیل نشود به رسمیت نمی شناسیم. در بسیاری از موارد دیده شده است که میشد در روزهای ابتدایی بروز مشکل، آن را حل نمود اما سهل انگاری مسئولان مربوطه باعث شده تا گلوله برفی کوچک تبدیل به یک بهمن بزرگ شود.
اقتصاد ایران در بسیاری از بخش ها، آمادگی واگذاری را ندارد؛ خود دولت هم آمادگی واگذاری بنگاه داری را ندارد. تجربه خصوصیسازی هم در ایران تجربه موفقی نبوده است؛ زیرا که اصول خصوصی سازی در آن به طور کامل رعایت نشده بود. دولت تمام تلاش خود را میکند که مدیریت اقتصاد را از دست ندهد؛ اما این در بلند مدت قطعا اتفاق خواهد افتاد؛ واگذاری سهام بدون واگذاری مدیریت منجر به افزایش بهرهوری نخواهد شد.
درمان اقتصاد ایران بدون تحمل درد امکان پذیر نیست.
ما نباید از درد اقتصادی فرار کنیم؛ دولت ضمن واگذاری مستقیم سهام با راهکاری مثل ETF باید سعی کند خود را برای خروج کامل از بنگاه داری آماده کند.
حتما بخوانید : اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۴ چه در سر دارد؟
اما چه باید کرد؟ نمی شود تمام وقت خود را در جهت جمع کردن آب ریخته شده به هدر داد. به دنبال مقصر گشتن راه چاره نیست. آسیب شناسی در شرایط تغییر سیاست کلی
بخاطر دارم پس از بروز بزرگترین بحران مالی جهان یعنی بحران مالی سال ۲۰۰۸ که عامل اصلی نرخ بهره بین بانکی بود جلسهای با حضور سرآمدان اقتصاد دنیا تشکیل شده تا راهکاری برای بحران پیدا شود. یکی از نظریاتی که در آن جلسه ارائه شد نگاهی به علم بانکداری اسلامی بود. چراکه مهم ترین تفاوت بانکداری متعارف در دنیا و بانکداری اسلامی نرخ بهره یا همان ربا است. حتی در کشوری که با اسلام و عقاید آن هزاران کیلومتر فاصله وجود دارد برای آسیب شناسی مشکلات خود دست به دامان عقاید اسلام میشوند.
پس چرا مسئولان کشور ما یکبار این موضوع را امتحان نکنند؟
موضوع دیگری که مطرح است و لازم است به آن توجه شود این است که شاید آسیب اصلی، سیاست کلی به کار گرفته شده باشد. در سال های گذشته بحث آسیب شناسی بارها و بارها مطرح شد اما بنا به دلایلی به نتیجهای که باید، نرسید. شاید با تغییر سیاستها و ساختار اقتصاد دولتی بتوان از آسیب شناسیها نهایت استفاده را برد و به نتیجه دلخواه رسید.
استفاده از افراد متخصص با دل های آباد
متاسفانه اقتصاد ایران پشتوانهای به نام نفت دارد. نفت و سایر منابع طبیعی برای ایران یک رانت به وجود آورده است. اگر بخواهیم خیلی ابتدایی در مورد رانت بنویسیم می توان گفت رانت یعنی مزدی که برای به دست آوردنش هیچ تلاشی نکردهایم. پشتوانه رانتی اقتصاد ایران به تمامی بخشها مخصوصا بخشهای اقتصادی کشور نفوذ کرده و یک سیستم رانتی را تشکیل داده.
این سیستم شکننده بستری مناسب برای فساد های مالی گسترده به وجود میآورد و مکان مناسبی برای آزمون و خطای افراد بیکفایت است. پس از آسیب شناسی اقتصاد ایران بهتر است از افراد متخصص بدون در نظر گرفتن عقاید آنها استفاده شود زیرا که نتیجه کار از هر موضوع دیگری مهمتر است.
در شرایط بد اقتصاد هر شهروندی وظیفهای دارد. خروج از بحران نیازمند یک اتحاد واقعی و عملگراست. متاسفانه در سالهای گذشته شعارهای پوپولیستی، چهره اتحاد عملگرا را خدشهدار کرده است و تشکیل این اتحاد را دشوارتر از قبل کرده است.