روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
در دولتهای قبلی وقتی یک هواپیما سقوط میکرد، علت آن را خطای خلبان اعلام میکردند. به همین دلیل، وقتی حادثه دیگری هم رخ میداد و مسئولین میگفتند علت حادثه در دست بررسی است، مردم به زبان طنز میگفتند «تقصیر مرحوم خلبان است»!
حالا برای بالا رفتن بیمهار قیمت ارز و سکه که سایر گرانیهای جدید را به دنبال خود آورده است، دولتیها میگویند اغتشاشات علت بالا رفتن قیمت ارز و سکه و گرانیهاست. بنابراین، از هماکنون میتوان پیشبینی کرد که اصطلاح جدید دیگری وارد ادبیات سیاسی کشورمان شود تحت عنوان «مرحوم اغتشاشات».
امتیازی که این عنوان جدید دارد اینست که مثل «مرحوم خلبان» نمیتواند از خودش دفاع کند و بگوید من بیتقصیرم. اغتشاشات را نمیتوان دستگیر کرد، نمیتوان به دادسرا برد، نمیتوان بازجوئی کرد و نمیتوان محاکمه کرد. فقط میتوان محکومش کرد بدون آنکه بتواند از خود دفاع کند درست مثل مرحوم خلبان.
اختراع این مقصر جدید، نشان داد که دولتها چندان فرقی با همدیگر ندارند. آنها همیشه تلاش میکنند خود را بیتقصیر جلوه بدهند و تقصیرها را به گردن دیگری بیندازند. معمولاً هر دولتی تا حدود یکسال و چند ماه تقصیرها را به گردن دولت قبلی میاندازد و میگوید قبلیها باعث و بانی وضع موجودند و بعد از آنکه این بهانه نخنما میشود، بهانه جدیدی پیدا میکنند و افکار عمومی را متوجه آن مینمایند تا خود از زیر سؤال خارج شوند.
درباره مرحوم اغتشاشات البته تا حدودی ماجرا با «مرحوم خلبان» تفاوت دارد. مرگ خلبان، با سقوط هواپیما همزمان است ولی گرانی مدتی قبل از اغتشاشات شروع شده بود. دولت سیزدهم که شروع به کار کرد، هر دلار ۲۴ هزار تومان بود و قبل از اغتشاشات به ۳۴ هزار تومان رسیده بود. هر سکه در آخر مرداد ۱۴۰۰ یعنی آغاز کار دولت سیزدهم ۱۲ میلیون تومان بود و قبل از اغتشاشات به ۱۶ میلیون تومان رسیده بود و حالا دلار در کانال ۳۹ هزار تومان قرار دارد و سکه هم از ۱۸ میلیون تومان عبور کرده است. بنابراین، اگر مرحوم اغتشاشات را مقصر بدانیم، برای گران شدن ۱۰ هزار تومانی دلار و ۴ میلیون تومانی سکه قبل از اغتشاشات چه جوابی داریم؟
در مورد خودرو، لوازم خانگی، مواد غذائی، خدمات و سایر اقلام مورد نیاز خانوادهها هم گرانیها قبل از اغتشاشات بین ۳۰ تا ۲۰۰ درصد رشد داشتهاند. روشن است که این رشد سرسامآور گرانیها ربطی به اغتشاشات ندارد و کسی نمیتواند آن را به گردن مرحوم اغتشاشات بیندازد.
تفاوت دیگری که میان مرحوم خلبان و مرحوم اغتشاشات وجود دارد اینست که مرحوم خلبان نمیتواند در برابر ادعاها و کیفرخواست از خود دفاع کند ولی گرانیها را وقتی به گردن اغتشاشات میاندازید، مردم به جای مرحوم اغتشاشات به زبان میآیند و درباره مشکلات معیشتی خود که ناشی از جراحی اقتصادی توسط دولت سیزدهم است و از قبل از اغتشاشات وجود داشته توضیح میدهند. مردم میگویند مصرف گوشت اقشار متوسط به پائین به یک چهارم رسیده، مصرف مرغ به یک سوم و مصرف میوه به یک دوم رسیده و مردم فقیر اصولاً یا نمیتوانند میوه مصرف کنند و یا با میوههای دورریز روزگار میگذرانند. این واقعیتها را که مربوط به قبل از اغتشاشات است و اکنون نیز ادامه دارد، چگونه میخواهید توجیه کنید؟
آیا بهتر نیست با مردم صادق باشید و عوامل اصلی گرانیها که ضعف مدیریت و اشتباهات بزرگ در سیاستها به ویژه سیاست خارجی است را مطرح و به آنها اعتراف کنید؟ قرار بود مسائل کشور و زندگی مردم به مذاکرات و اصولاً روابط خارجی گره زده نشود. اگر دولتی پیدا شود که بتواند بدون نیاز به روابط خارجی اقتصاد کشور را مدیریت کند، باید به آن دولت آفرین گفت. متأسفانه اکنون نه روابط خارجی متوازنی داریم و نه اقتصادمان از مدیریت صحیحی برخوردار است.
درباره مذاکرات برجامی هر روز سخن جدیدی میگوئید ولی با گذشت بیش از یکسال از آغاز دور جدید این مذاکرات هنوز تصمیمی در مورد این مشکل مزمن گرفته نشده است. شما اگر تکلیف همین یک موضوع را روشن کنید و دست کاسبان تحریم را از تصمیم سازی درباره آن قطع نمائید، مشکل گرانیها نیز حل خواهد شد. با امروز و فردائی که در مورد برجام میکنید، این احتمال دور از ذهن نیست که چند روز دیگر از اعضاء گروه ایرانی مذاکرات برجامی بشنویم که بفرمایند مقصر عدم توافق در مورد برجام نیز اغتشاشات است!