فرونشست زمین در اصفهان بیش از شهرهای ایران و ۹برابر عدد طبیعی آن است و عامل اصلی آن تحلیل آبهای زیرزمینی است که جایگزین نشده است. فرونشست تا زمانی که سفره آب زیرزمینی تخلیه شود، ادامه دارد. یعنی میتواند یکباره بخش یا تمام شهری را ببلعد. بررسیهای میدانی «دنیایاقتصاد» نشان میدهد در اصفهان بخشهایی از شهر فرو رفته و شکافهایی بر آثار تاریخی افتاده است. به گفته کارشناسان با وضعیت فعلی اصفهان برای ۲۰سال آینده آب دارد.
زمین و دیوارهای اصفهان، همه خشت به خشت، کاشی به کاشی، ریشه و پی، همه نفس و امضای تاریخ است. رد صفویه و سلجوقی و سنگتراش حجرهای در شیراز و کرمان، بر سنگهای پل خواجو و سیوسهپل و هزار اثر دیگرش که از تعداد انگشتان همه میگذرد، حک شده است. نصف جهان در همان یک وجب خاک جای گرفته که حالا زمین و دیوارهایش در حال چاک خوردن است و زمینش به اندازه دو قد آدمی فرو میرود و سنگهایی با آن همه عظمت که زمینلرزهها و نفیر جنگها آب در دلشان تکان نداده، حالا وسط یک روز آفتابی یا زیر یک نم بهاری، دیوارهایی که قرن به قرن تاب آوردهاند و اتفاقا جا افتادهاند، از میانه دلشان خط میافتد تا مغز سر. زمین یکباره شکاف برمیدارد. دیگر به این دیوارها و تاریخ انگار اعتباری نیست، از وقتی فرونشست به جان اصفهان افتاده است. شکافها بیمارستان و بنای تاریخی نمیشناسند. همه را با هم خط میاندازند و فرو میبرند. همه هم به دلیل آن است که آب را بیمحابا از زمین مکیدهایم و شیره جانش را کشیدهایم.
فرونشست زمین در برخی شهرهای ایران رخ داده است. به این صورت که یک باره زمین دهان باز کرده یا شیارهایی به قطر و قامت آدمی بالغ بر دیوارها انداخته است. این رویداد در اصفهان بیش از دیگر شهرها دیده میشود. به گفته کارشناسان، این فاجعه واکنش طبیعی زمین به بهرهکشی انسان و ظلمی است که بر زمین و آبهای زیرزمینی و طبیعت روا داشته است. واقعیت آن است که انسان شیره جان خاک را کشیده و منابع آب زیرزمینی را خشکانده است.
فرونشست زمین سرنوشت طبیعی ایران
دکتر علی بیتاللهی، رئیس بخش زلزلهشناسی مهندسی و خطرپذیری در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، وضعیت کنونی اصفهان از نظر فرونشست زمین را طبیعی توصیف میکند و میگوید: «بررسیهای آماری نزولات جوی کشور نشان میدهد طی ۴ دهه گذشته ۱۰ تا ۱۵ درصد حجم نزولات جوی کاهش داشته و نزولات به صورت باران بوده است. عدم پوشش برفی گسترده در مناطق کوهستانی منجر به جاری شدن جریانات سیلابی و حرکت سریع روانآبها به پاییندستها میشود و ماندگاری منابع آب را در فصول گرم سال بسیار کمتر میکند.» البته این نکته را باید در نظر داشت که ما در مصرف آبهای سطحی بیملاحظه و بیمحابا عمل کردهایم.
خشکسالی فزاینده در کمین است
بیتاللهی میگوید: «در چهار دهه اخیر مصرف آب و کسری منابع آب زیرزمینی، به چندین برابر رسیده است. اکنون دیگر تطابقی میان مصرف و کاهش بارندگی وجود ندارد. اینجاست که نقش مدیریت منابع آب یعنی نگهداری و استخراج از منابع زیرزمینی و توزیع و مصرف پررنگ میشود که در تغییرات اقلیمی و بروز خشکسالی نقش پررنگی داشته است.» به گفته رئیس بخش زلزلهشناسی مهندسی و خطرپذیری، خشکشدن دریاچه ارومیه، کم شدن آب سدها، پایین رفتن سد اکباتان و خشک شدن رودخانه زایندهرود هیچ کدام به دلیل تغییرات اقلیمی نبوده است. اینجا موضوع تنها خشکسالی نیست، بلکه زنجیرهای از بلایاست که از مبحث آب شروع میشود و به ایجاد شکاف زمین و دیوارها میانجامد.
بیتاللهی میگوید: «از اوایل دهه ۷۰ تا الان۱۴۰ کیلومتر مکعب آب زیرزمینی کسری داریم و اضافه برداشت داشتهایم. همه اینها دست به دست هم داده و پدیده خشکسالی را رقم زدهاند. نقشههای مطالعاتی خشکسالی سازمان هواشناسی نشان میدهد که گسترش پهنای خشکسالی بهشدت در حال گسترش است و در حال تبدیل به یک بحران فزاینده است.» به گفته او، تجربیات کشور خشک و نیمهخشک ایران نشان میدهد نسبت به کشورهای جهان و متوسط جهانی، یکسوم بارندگیها را داریم و میزان تبخیر آب سه برابر متوسط جهانی است. در حالی که پیشبینی میشود کاهش نزولات جوی ادامه پیدا کند که کاری برای کنترل آن نمیتوان کرد، موضوع مدیریت آبهای سطحی مطرح میشود. بیتاللهی میگوید: «به دلیل هدررفت پوشش گیاهی، عدم امکان نفوذ آبهای سطحی به زیرزمین و در نهایت حرکت این آبها به سمت دریاها، آبهای سطحی از کنترل خارج شده و برای شرایط خشکسالی آب کم میآوریم.»
بحران روی زمین، افت آب زیر زمین
افت سطح آبهای زیرزمینی رابطه مستقیمی با وقوع بحرانها روی زمین دارد. هر سال، سطح آب زیرزمینی بهطور متوسط نیم تا یک متر افت میکند که به گفته بیتاللهی این میزان بهطور متوسط به عمقهای بیش از ۵۰ متر رسیده است. حالا حدود ۵۰ تا ۶۰ سال وقت داریم تا این بدهی را جبران و آبها را احیا کنیم، اما اگر همچنان قصد و نیتی برای این کار نداشته باشیم، پاسخ طبیعی زمین، فرونشست آن است. بیتاللهی میگوید: «زمانی که با حفر چاههای عمیق آب را مانند دستگاه وکیوم بیرون میکشیم، زمین خود را جمع میکند و در سطح زمین شکافها و حفرههایی که خطرساز است، ایجاد و فرونشست تشدید میشود.»
مرگ آبخوانها
لحظه بهتآوری است وقتی در یک روز کاری، مغازهداری در بازار اصفهان، یک باره گوشهای از مغازهاش دهان باز میکند و بخشی از داراییهایش را میبلعد. شانس داشته جانش به خطر نیفتاده اما بیش از یک طبقه پایین رفته است. بیتاللهی میگوید: «این فرونشست تا زمانی که آب تمام شود و سفره آب زیرزمینی تخلیه شود، ادامه دارد. آن زمان لایههای خاک، مانند یک لایه سیمانی غیرقابل نفوذ میشود و بعد از آن دیگر جایی برای نشست زمین نیست. آن زمان دشت به مرگ رسیده و زمین را میبلعد.» لحظه ترسناکی است وقتی به گفته بیتاللهی شکافهای متراکمی در زمین ایجاد میشود و آب دیگر به درون زمین نفوذ نخواهد کرد، زیرا به دلیل انباشتگی و فشردگی نفوذناپذیر میشود. این زمین دیگر قابلیت آبیاری و کشاورزی ندارد. دانهدانه خاک چنان متراکم میشود که اصطلاحا به آن میگویند مرگ آبخوان. زمانی که زمین آب را پس میزند و دیگر قطرهای آب را نمیپذیرد. رئیس بخش زلزلهشناسی مهندسی و خطرپذیری میگوید: «در این شرایط نزولات جوی، به صورت روانآبها روی سطح زمین جاری میشوند. مواد مغذی خاک را با خود حمل میکنند و زمینها و دشتهای آباد به صورت کویرهای لمیزرع درمیآید.» از اینجا به بعد، دنیا خاکی رنگ میشود بدون هیچ حاشیه سبز و زردی.
تخریب فایده ندارد، اصلاح کنید
تا کنون غیر از هشدارها چیز دیگری شنیده نشده و حتی آن هشدارها هم در همان حد مانده و تبدیل به یک برنامه اصلاحی نشده است. همه چشم به دست مدیری دلسوز دارند که روزی از راه برسد با دم مسیحایی یا عصای موسی، کار را به صلح و صلاح انجام دهد. بیتاللهی به تجربه توکیو اشاره میکند و میگوید: «میزان نشست زمین در توکیو در سال ۱۹۶۵ معادل ۱۲ سانتیمتر در سال بوده که مشابه اصفهان در زمان حال است. آنها با اجرای یک برنامه جامع عملیاتی در سال ۲۰۰۳، این عدد را به ۶۱/ ۱ سانتیمتر رسانده و اکنون به صفر رسیده است. شانگهای، تگزاس و اندونزی نیز چنین تجربهای داشتهاند و تن به تخریب شهرها و آثارشان ندادند.» کلید ماجرا، به گفته رئیس بخش زلزلهشناسی مهندسی و خطرپذیری، در دست اصلاح شیوههای کشاورزی و مصرف و کنترل استخراج آبهای زیرزمینی است. البته این موفقیت زمانی حاصل میشود که مسوولان رده بالای کشور به درک ملموس این چالش برسند. البته این تصمیم سختی است که همراه با تغییر تعدادی از مشاغل است، اما در عوض میتوان از منازل مسکونی و آثار باستانی در مقابل شکاف و فرونشست محافظت کرد.
به نصف جهان رحم کنید
تغییرات اقلیمی به نوعی به ما تحمیل شده است. دکتر بهرام نادی، عضو کارگروه تخصصی فرونشست اصفهان و عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» میگوید: «موضوعاتی را که در مورد خشکسالی باید در نظر گرفت، بحث گرمایش زمین، تغییر اقلیم و تغییر بارندگی است. کاهش بارندگی مقدار و متوسط میزان بارندگی است. در تغییر اقلیم، دیگر برف در زمستان نداریم. یا در بعضی از فصول سال سیلاب داریم که خیلی نفوذ در زمین نمیکند و در مقابل موجب تخریب و آسیب به مناطق مختلف میشود. در این شرایط عملا نمیتوانیم برای آن برنامهریزی کنیم. در عین حال، یا به سدها آسیب میزند یا پشت آنها رسوب میگذارد و بخشی از ظرفیت سد را گل میگیرد.»
سد زایندهرود توان ذخیره یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون متر مکعب آب را دارد که امسال تنها ۲۰ درصد پرشدگی معادل ۲۴۹ میلیون متر مکعب داشته است در حالی که میزان آب شرب مورد نیاز اصفهان ۳۵۰ میلیون متر مکعب است. یعنی آب برای یک سال برای شرب اصفهان را کفاف نمیدهد. به گفته دکتر نادی، ۶۰ درصد آب سد زایندهرود در مسیر حرکت تا تصفیه برای باغات برداشت میشود و تنها میتوان روی ۵۰ درصد آب شرب آن حساب کرد. در عین حال، حدود ۱۵۰ میلیمتر مکعب سد هم توسط گلولای پرشده است. اعداد اصلا وضعیت خوشایندی را برای زایندهرود ترسیم نمیکند.
دکتر نادی میگوید: «طبق آمار سال گذشته، میزان آبی که در کشت و زرع صنعتی از منابع زیرزمینی به تدریج استحصال میشود، معادل یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون متر مکعب است. این میزان معادل حجم سد زایندهرود در شرایطی است که کاملا پر میشود.» به گفته او، در دشت اصفهان ظرف سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ معادل ۳ میلیارد متر مکعب آب برداشت شده بدون آنکه جایگزین شده باشد. یعنی دو برابر کل حجم زایندهرود کسری آبخوان ایجاد شده است. باقی مانده آب ۴ میلیارد متر مکعب است. هر چه سطح آب پایینتر میرود، شورتر میشود و کیفیت آب بالا را نخواهد داشت.
افزایش نشست زمین با برداشت آب
دکتر نادی میگوید: «برای تامین آب بهطور متوسط سالی یک متر سطح آب زیرزمینی در دشت اصفهان را پایین میبریم. این عدد در بعضی نقاط ایران تا ۲ متر هم میرسد. در دشت همدان یک متر و ۱۳ سانتیمتر است و در دشت کبوترآهنگ که نیروگاه سوخت فسیلی برای تامین برق دارد، تا دو متر هم میرسد. همان جا فروچالهها دیده میشود.» به ازای هر یک متر آب که پایین میرود، زمین دو سانتیمتر نشست میکند. به گفته نادی، این میزان برای سازههای جدید بتنی با پی بتنی، ۶ سانتیمتر نشست در طول کل عمر بنا طراحی میشود، در حالی که به ازای هر یک متر برداشت آب، دو سانتیمتر نشست خواهیم داشت.
برای ساختمانهایی با مصالح بنایی این عدد ۵/ ۲ سانتیمتر است. او میگوید: «با تغییر شکلهای زیادی که وارد میکنیم، این نشست در دشت اصفهان به ۵/ ۱۸ سانتیمتر در سال تغییر کرده است. به این معنا که حداکثر تا ۶ برابر فشار به سازه وارد شده و سازههای مصالح بنایی دچار ترک و سازههای بتنی و فولادی جدید دچار چرخش میشوند.» با این شرایط، ساختمانهای میراثی در معرض خطر قرار میگیرند و ترک میخورند. اتفاقی که در مسجد سید میراث دوره قاجاریه و مسجد ارگ دوره صفویه شاهد آن هستیم. ساختمانهای جدید نیز مانند بیمارستانها و مدارس هم در امان نیستند و ترک میخورند و مجبور به تخلیه میشوند.
این اتفاقی است که در مورد چند مدرسه در اصفهان افتاده و جمعیت آن مجبور به نقل مکان به مدرسه دیگری شده و حالا مجبورند دو شیفته کار کنند. عضو کارگروه تخصصی فرونشست اصفهان معتقد است زمانی که به کشاورزی و بخش صنعت اجازه استفاده از آب با قیمت پایین داده شد، آسیبها به زیرساختها شروع شد. البته این آسیبها مانند موریانه ریز ریز به جان همه سازهها میافتد. با اتمام آب، فرونشست تشدید میشود و به جان راهآهن، جادهها، فرودگاه و راههای ارتباطی میافتد، دیگر آثار تاریخی که جای خود را دارد. در قصه فرونشست، شهرهای زیادی شاهد این وضعیت بودهاند، اما موضوع اصفهان، داستان پرآب چشمی است؛ چرا که بر خلاف خراسان یا تهران، شهر را نیز درگیر کرده است و تا رودخانه شاهد فرونشست هستیم. فرونشست زمین در قسمتهای جنوبی شهر به دلیل ضخامت اندک خاک، کمتر از قسمتهای شمالی است.
مدیریت گم شده برای حل یک معضل ملی
وضعیت با وجود آنکه وخیم است، اما چاره دارد، فقط باید نگاه مدیریتی جامعی وارد میدان شود. کشاورزان نمیتوانند چشم از زمینهایشان بردارند و آن را لمیزرع ببینند، کمی آنطرفتر اما سازههایی است که حیات ما به آن وابسته است. نادی میگوید: «کشاورز بحث درازمدت را نمیبیند و مدیریت کلی منابع آب نقش کلیدی در این میان دارد. به این صورت که با ایجاد اشتغال، علاوه بر حفظ بافت و زمین، مدیریت آب را در دست بگیرد. در منطقه بالادست زایندهرود- چهارمحال- کشت باغات طی ۱۳۷۰ تا کنون، از ۴۰ هزار هکتار به ۱۱۶ هزار هکتار رسیده است. با افزایش باغات، ما به ازای آن بیمارستان و سازههای تاریخی و شهری را از دست میدهیم.» به گفته او، نبود نگاه جامع موجب شده حاکمیت کلی بر آب نباشد و هر استان و منطقه تنها منافع خود را بسنجد. در این شرایط، در نقطهای آب توسعه پیدا میکند و در منطقهای دیگر بیمارستان از بین میرود.
آب دغدغه هیچکس نیست
واقعیت آن است که آب و محیطزیست جزو دغدغههای مهم از صدر تا ذیل محسوب نمیشود و بیشتر شکل و شمایل تزئینی دارند. نادی میگوید: «بدون توجه به دولت خاصی میگویم نه رئیسجمهور و نه وزیر نیرو، دغدغه آب را ندارد و این موضوع در تمام دورهها همینگونه بوده است.» به گفته او، در شرایطی که نیاز به نگاه کلان در کشور وجود دارد، ناگهان مصوبه حاکمیت منابع آبی به صورت منطقهای مطرح میشود که آسیبزننده است. در حالی که نیازمند مدیریت کلی و استراتژیک هستیم. نبود چنین نگاهی را میتوان در صادرات هندوانه دید. در حالی که به ازای هر کیلو هندوانه صادراتی؛ دراصل در حال صادرات ۲۴۰ لیتر آب هستیم، اما پولی که در مقابل دریافت میشود، معادل آب صادراتی نیست. اما آب مجانی، سود میدهد. موضوع ارزان بودن آب، تاکیدی است که بسیاری بر آن دارند، اما با افزایش قیمت مشکلی حل خواهد شد؟ چنان که در بحث بنزین نیز شاهد آن بودیم. عضو کارگروه تخصصی فرونشست اصفهان میگوید: «منظور من افزایش قیمت به تنهایی نیست، بلکه باید در کنار آن ساختارها را نیز اصلاح کرد. به اینگونه که صنایعی که آببر نیست را جایگزین کنیم. البته عملیاتی شدن آن به این سادگی نیست و نیازمند سرمایهگذاری و حاکمیت منطقی هستیم، در غیر این صورت دچار فرونشست میشویم.»
اصفهان نهایتا ۲۰ سال آب دارد
شهرهای ایران در کنار هم، وضعیت مشابهی دارند و یکی بر دیگری برتری چندانی ندارد. به گفته نادی، با توجه به کاهش منابع آب سطحی، برداشت بیمحابا از منابع آب زیرزمینی، عدم تغذیه آبخوان توسط جریان زایندهرود و کاهش بارندگی، منابع آب سطحی اصفهان ظرف ۱۵ تا ۲۰ سال از دست میرود.