امیررضا انگجی : داستان توسعه در هند با فراز و نشیب بسیاری همراه بوده است. هند از صنعتیشوندگان متاخر است؛ با این حال برخلاف کشورهای آمریکایلاتین و اروپایشرقی و همانند همکیشان آسیایی خود مانند چین از منطق مشابهی در الگوی توسعه پیروی کرده است. ما نشان خواهیم داد که چگونه هند با بهرهگیری از مزایای طبیعی خود همانند نیروی کار ارزان، توسعه صنایع سبک و دستی و گذار به توسعه صنایع سنگین با سیاستهای صنعتی در یک بازه صدساله و با وجود بحرانهای سیاسی و انقلاب هند در ۱۹۴۷ توانست به توسعه اقتصادی و صنعتی دستیابد.
کشوری که هیچگاه از آن خود نبود
هند بهعنوان یکی از کشورهایی که از تاریخ غنی برخوردار است، در بسیاری از دورههای تاریخی خود مغلوب دشمنان و سلسلههایی شده بود که ریشه در خود هند نداشتند. پیش از آغاز استعمار هند توسط انگلستان در سده نوزدهم این کشور تحت سلسلههای مغولی هند قرار داشت، با اینحال مهمترین تاثیر این سلسلههای مغولی کمک به توسعه تولید کارگاهی و خانوادگی منسوجات و بافندگی بود که در تاریخ به آن اشاره شده است. مزیت نسبی هند بهعنوان تولیدکننده و صادرکننده غالب منسوجات پنبهای در جهان در قرن هجدهم، مبتنی بر نیروی کار ارزان و مهارتهایی بود که از طریق تولید صنایعدستی متکی بر خانواده در طول نسلها بهدست آمده بود. این مزیت با ظهور فناوری استفاده از سرمایه در انقلاب صنعتی از بین رفت. افزایش تولید به ازای هر کارگر که با جایگزینی سرمایه بهجای نیروی کار بهدست میآید، هزینه نخ و پارچه پنبهای را بهطور چشمگیری کاهش داد. در طول قرن نوزدهم تولیدکنندگان بریتانیایی محصولات بافندگی هندی را ابتدا در بازار جهانی و به مرور زمان در بازار داخلی هند جایگزینکردند که منجر به کاهش تولیدات صنایعدستی هند شد. سهم محصولات محلی در کل مصرف تا ربع آخر قرن نوزدهم به ۴۰درصد کاهش یافت. یک صنعت نساجی مدرن که در کارخانهها سازماندهی شده بود، با استفاده از فناوری جدید وارداتی از بریتانیا، تا حدودی باعث بهبود شد. در همان زمان، صنایع دیگری مانند جوت و چای نیز شروع به پذیرش فناوری جدید وام گرفتهشده از کشورهای صنعتی کردند، با اینحال در اوایل قرن بیستم مجددا نشانههایی از احیا و رشد در صنایعدستی مشاهده شد. صنعتیشدن هند را میتوان بهراحتی به دو مرحله تقسیم کرد. اولین دوره، دوره استعمار (۱۸۵۸-۱۹۴۷) بود که در آن اقتصاد به روی تجارت، مهاجرت و سرمایهگذاری خارجی بازبود و مقررات دولتی از نظر دامنه محدود بودند. مرحله دوم با دوره پسااستعماری آغاز میشود، زمانیکه صنعتیسازی جایگزین واردات تحت مداخلهدولت (۱۹۸۵-۱۹۴۷) اجرا شد. توسعه در مرحله نخست اگرچه تحت هدایت برنامهریزیشده یا سیاستهای صنعتی قرار نداشت اما با توجه به سرمایهگذاریهای بزرگ در حیطه توسعه حملونقل و بنادر و همینطور توسعه صنایع سبک و دستی (عمدتا روستایی)، مسیر مرحله بعدی توسعه را هموارتر کرد. با توجه به دادهها مشخص میشود که در مرحله اول توسعه بر اساس مبانی نظری ساختارگرایی جدید، با توسعه و گسترش صنایع روستایی و دستی سبک و عمدتا کاربر یک بازار داخلی بزرگ برای توسعه صنایع سنگین در مراحل بعدی فراهم میشود؛ در واقع در این مرحله هند عمدتا از مزایای طبیعی خود همچون نیروی کار ارزان، دسترسی به بنادر و هزینههای مبادله پایین دسترسی به عوامل تولید به واسطه تجارت با غرب بهرهگیری میکند. برخی کشورهای دیگر همچون کشورهای آمریکایلاتین یا کشورهای جنوب صحرایآفریقا طبیعتا به دلیل فقدان موهبت نیروی کار ارزان همانطور که جفری ویلیامسون تاکید میکند، از توسعه مرحله اول توسعه خود بازماندند و طبیعی است که این کشورها مسیر توسعه صنعتی را باید واژگونه و برخلاف منطق انقلاب صنعتی میپیمودند.
تاریخ توسعه هند را میتوان با دو روندی که با یکدیگر همزیستی داشتهاند تبیین کرد. نخست، صنعتیزدایی یا افول صنایعدستی در اوایل قرن نوزدهم و احیای اندک صنایعدستی در قرن بیستم، دوم، ظهور و رشد کارخانهها از دهه ۱۸۶۰٫ فرآیند اخیر دارای چند ویژگی خاص بود: (الف) صنعتیشدن در چند شهر و شهرک متمرکز بود و تا جنگجهانی اول تقریبا بهطور کامل به بمبئی، کلکته و مدرس محدود شد. (ب) ترکیب محصولات تولیدشده محدود بود و تولید ماشینآلات یا کالاهای واسطهای کم بود. (ج) هیچیک از پیششرطهای صنعتیشدن – سرمایه ارزان، پسانداز بالا، انقلاب کشاورزی، یا یک دولت فعال – در دهه ۱۸۵۰ در هند وجود نداشت و (د) بهرغم رشد تولید، سیاستمداران و مشاغل پس از ۱۹۴۷ تصمیم گرفتند پارادایم را بهطور کامل از آنچه که صنعتیشدن ایجاد کرده بود، تغییر دهند.
صنعتگران هندی در قرن هفدهم و هجدهم بیشترین سهم را از بازار جهانی نساجی پنبه داشتند. شروع استعمار و پذیرش تجارت آزاد بهعنوان اصل سیاست اقتصادی بریتانیا در هند با انقلاب صنعتی مصادف شد که تعادل مزیت در تولید نساجی پنبه را از صنعتگران هندی به کارخانههای بریتانیایی تغییر داد. یک مقاله اخیر نشان میدهد که بحرانهای سیاسی و زیستمحیطی در هند قرن هجدهم ممکن است به این تغییر کمک کرده باشد. بسته به مقیاس و در دسترس بودن اشتغال جایگزین، صنعتیزدایی ناشی از آن میتوانست باعث بحران مصرف و کاهش رشد اقتصادی علاوهبر کاهش موقعیت نسبی هند در اقتصاد جهانی شود، با اینحال شواهد و مدارک نشان از توسعه و رشد مجدد صنایع کوچک دستی و روستایی از اوایل قرن بیستم دارد. نمودارها نیز این مساله را نشان میدهند.
احیای صنایعدستی (۱۹۴۷- ۱۹۰۱)
احیای صنایعدستی از حدود سال۱۹۰۰ شروع شد، اگرچه اشتغال در صنایعدستی بین سالهای ۱۸۸۱ و ۱۹۳۱ به کاهش خود ادامه داد، اما این سقوط عمدتا بر زنان کارگر خانگی تاثیر گذاشت، درحالیکه کارگران مرد تماموقت تحتتاثیر قرار نگرفتند. بهرغم سقوط در سال۱۹۰۱، گزارش شده است که ۱۰میلیون صنعتگر مشغول بهکار بودهاند و ۹۰درصد اشتغال صنعتی به صنایعدستی – یعنی خانهها یا کارگاههای کوچک با استفاده از ابزار دستی – اختصاص داشت و از محدوده فعالیتهای کارخانه خارج شد. تولید، درآمد و دستمزد نیز در نیمه اول قرن بیستم کاهش نیافت و در برخی موارد کلیدی افزایش یافت. دادهها نشان میدهد که بین سالهای ۱۹۰۱ و ۱۹۳۹ تولید پارچه دستباف از ۲۰۷ به ۴۰۶میلیون یاردمربع افزایش یافته است.
تا سال۱۹۵۰ تولید صنایعدستی کوچک (روستایی) و تولید صنایع با مقیاس بزرگ از سهم یکسانی در تولید صنعتی هند برخوردارند، با اینحال تولید کارخانهای در این دوره بسیار سریعتر از صنایعدستی رشد کرد، اما صنایعدستی بهجای ناپدیدشدن ثابت ماندند. تحلیلهای جدید نشان داده است که تولیدکنندگان صنعت نساجی به دلیل ترجیح مصرفکنندگان پایدار ماندهاند. آنها به مشتریانی خدمت میکردند که کالاهای مصرفی دستساز را به دلایل موقعیت، آیین یا نمایش میخواستند، یا خواستار درجه بالایی از سفارشیسازی و تمایز محصول بودند، اما این ترجیحات سنتی از اواخر قرن نوزدهم همراه با مهاجرت، شهرنشینی و ظهور طبقه متوسط در حال تغییر بود. دادهها ارتباط مفیدی بین تحول صنایعدستی در دوره استعمار و تعداد زیادی از شرکتهای صنعتی کوچک موجود در هند پس از استعمار نشان میدهند. صنایعدستی نشاندهنده یکی از ریشههای صنایع کوچک مدرن بود. صنعت غیرکشاورزی روستایی یکی دیگر از این ریشهها بود. شکوفایی تجارت کشاورزی باعث تشویق انواع صنایع فرآوری کشاورزی از جمله برنج، دانههای روغنی، بادامزمینی یا پنبه شد. این کارها در کارخانههای کوچک، معمولا فصلی و نیمهمکانیزه انجام میشد. در قسمت بعد به این موضوع بیشتر پرداخته میشود.