در ادامه مطلب به مناسبت سالروز ولادت امام حسن مجتبی (ع) نگاهی داریم به صلح آن امام و به شهادت رسیدن ایشان که در ادامه میخوانید.
صلح امام حسن علیه السلام
یکی از کارهای مفید برای اسلام و مسلمین صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه است. این عمل مفید برای کسانی که آگاهی تاریخی و اسلامی ندارند؛ مورد شک است که چرا امام حسن علیهالسلام با معاویه صلح کرد و چرا مثل امام حسین علیهالسلام قیام ننمود؟
چیزی که قبل از هر چیز لازم میدانیم متذکر شویم این است که قیام امام حسین علیه السلام بعد از بیست سال از صلح امام حسن علیه السلام واقع شده است. امام حسین ده سال با امام حسن علیهماالسلام بود و باید تابع امام حسن باشد. ولی ده سال بعد از امام حسن، امام بود و در رهبری اختیار تام داشت ولی قیام نکرد، و قیام ایشان پس از ده سال از امامت ایشان به وقوع پیوست. اگر ایرادی باشد ـ که قطعاً نیست ـ بر هر دو وارد است. خود این مطلب دلیل است که قیام، زمینه و اقتضا میخواهد و در آن بیست سال چنین زمینه و اقتضایی نبوده است.
وقتی پدری چون امیرالمؤمنین بیست و پنج سال برای مصالح اسلام صبر کند و با دیگران بسازد، و چون کسی که خاری در چشم او و استخوانی در گلوی او باشد در این جهان زندگی کند، فرزندی چون حسن خواهد داشت که ده سال برای مصالح اسلام صبر میکند و با معاویه مدارا مینماید.
معرفی معاویه
معاویه به اصطلاح عام مردی سیاستمدار است. معاویه میخواست از هر راهی که ممکن است به هدف برسد. از راه دروغ و تقلب، از راه ظلم و جنایت، کشتار فردی یا دسته جمعی، از راه رشوه و خریدن دیگران. نحوه عمل معاویه از این راهها برای بقای حکومت در تاریخ سنی و شیعه ضبط است. معاویه از طرف ابی بکر و عمر و عثمان قریب سی سال حکومت کرد و آنان طرفدار او بودند. و گفته ابن ابی الحدید از مهمات تاریخ این است که عمر، که فوق العاده با فرمانداران خود سختگیر بود ـ مثلاً وقتی شنید ابو هریره ده هزار درهم پول دارد، او را از مصر که فرمانروای آنجا بود احضار کرد. و چون ابو هریره گفت که این ده هزار درهم بهره گوسفند و شترهایم بود، او را تازیانه زد که پشتش زخم شد و علاوه بر عزل او، مال او را نیز مصادره کرد. و هنگامی که شنید خالد بن ولید ده هزار درهم به اشعث بن قیس هدیه داده است، امر کرد که در مقر حکومتش که حمص بود عمامهاش را به گردن او بیندازند و او را با ذلت و خواری به مسجد ببرند و سپس او را از حکومت عزل کنند. و نظیر این دو را با ابوموسی اشعری و قدامه بن مظعون و حارث بن وهب انجام داد. ولی نسبت به معاویه که میدید قصر خضرا دارد و خود و اطرافیانش لباس حریر میپوشند، گارد محافظ دارد، با کفار مراوده و مجالست دارد، اسراف و تبذیر او زبانزد همه مردم است، بلکه شراب میخورد، مجلس قمار دارد، میگفت: معاویه هر چه بکند مختار است و ما با او کاری نداریم.
معاویه وقاحت را به جایی رساند که برای امتحان مردم، روز چهارشنبه، نماز جمعه خواند کسی هم اعتراض نکرد که امروز چهارشنبه است و نماز جمعه چه معنی دارد.
معاویه مردی بود که توانست اصحاب رسول اکرم صلی الله علیه و آله را اطراف خود گرد آورد. او افرادی مثل ابوهریره و ابوموسی اشعری را خریده بود که برای او حدیث جعل کنند. او کسی مثل عمرو عاص سیاستمدار را خریده بود که قرآن را به نیزه کشیدند. پیشنهاد حکمیت، و گول زدن ابوموسی اشعری در تاریخ مسلم است. معاویه مردی است که از نظر تجهیزات نظامی عالی است. میگویند یکی از اصحاب امیرالمؤمنین به شام رفت. معاویه کسی را واداشت تا ناقه او را بدزدد و وقتی ناقه خود را یافت دزد گفت: ناقه مال من است. معاویه چهل مرد را واداشت تا شهادت دادند که این جمل مال دزد است و دزد، ناقه را برد. سپس معاویه ناقه و پولی به آن مرد داد و گفت: «به علی بن ابی طالب بگو صد هزار از این گونه افراد را به جنگ تو خواهم فرستاد، افرادی که فرق ناقه ـ شتر ماده ـ را از جمل ـ شتر نر ـ نمیدانند.»
شهادت حضرت امام حسن (علیه السّلام)
حافظ (ابو نعيم) در كتاب حليه از عمر بن اسحاق نقل مي كند كه گفت من با مرد ديگر براى عيادت امام حسن (عليه السّلام) به حضور آن حضرت مشرف شديم. امام حسن (عليه السّلام) به آن شخص فرمود: از من پرسش كن. گفت: نه به خدا، من از تو سؤالى نمى كنم تا اينكه خدا تو را شفا دهد، آنگاه سؤال خواهم كرد.
راوى میگويد: حضرت امام حسن (عليه السّلام) پس از اينكه براى تطهير رفت و بازگشت فرمود: از من سؤال كن قبل از اينكه نتوانى سؤال كنى. وى گفت: ان شاء اللَّه كه خدا تو را شفا دهد تا ما از تو سؤال نمائيم. فرمود: من قسمتى از كبد خود را از دست داده ام. من مكررا مسموم شده ام ولى تاكنون مثل اين دفعه مسموم نشده ام سپس روز ديگر كه به حضور آن حضرت مشرف شدم ديدم در حال جان دادن هستند و حضرت امام حسين (علیه السلام) هم بالاى سر آن بزرگوار نشسته بودند.
«ابن ابى الحديد از مداینى نقل مي كند كه گفت حضرت امام حسن (علیه السلام) چهار مرتبه مسموم شد. در مرتبه اخير مي فرمودند: من مكررا مسموم شده ام ولى هيچ مرتبه اى به قدر اين مرتبه مشقت نكشيدم.»
علت به شهادت رساندن حضرت امام حسن (علیه السّلام)
از جمله رواياتی که درباره علت شهادت حضرت امام حسن (عليه السلام) نقل شده از مغيره است که گفت: «وقتی که ده سال از خلافت معاويه گذشت و تصميم گرفت تا برای جانشينی پسرش يزيد از مردم بيعت بگيرد، برای جعده دختر اشعث بن قيس (سر دسته منافقان) پيام فرستاد که اگر حسن (عليه السلام) را مسموم کنی، من تو را به همسری پسرم يزيد در میآورم و صد هزار درهم نيز برای او فرستاد. جعده، حضرت امام حسن (عليه السلام) را مسموم کرد. معاويه آن مبلغ پول را به او بخشيد، ولی او را به همسری يزيد در نیاورد.