ساخت یک میلیون مسکن پروژهای صرفا فنی نیست و تاثیرات زیادی در اقتصاد کلان و صنایع مختلف دارد. صنایع فولاد و سیمان متناسب با این پروژه باید تولیدات خود را تغییر دهند و از طرفی هزینههای زیادی برای کشور ایجاد خواهد کرد. اشتغالزایی به شکل پایدار شکل نمیگیرد و برای تامین مالی آن لازم است نقدینگی افزایش پیدا کند که منجر به تورم خواهد شد.
با گذشت زمان ابعاد جدیدی از طرح ملی مسکن دولتی آشکار شده است. چگونگی ساخت، تاثیر آن بر بازار فولاد و سیمان، میزان اشتغال که تحت تاثیر آن ایجاد میشود و شیوه تامین مالی این ابرپروژه، مسائلی هستند که مورد توجه مردم و فعالین اقتصادی کشور قرار گرفته است. باید توجه کرد که چنین پروژهای به طور قطع روی بخشهای زیادی از اقتصاد ایران تاثیر میگذارد و میتواند فرصت اقتصادی ویژهای در اختیار افرادی قرار دهد و یا برای گروهی زیانآور باشد.
صنایع پایه توان تامین منابع برای یک میلیون مسکن را دارد
برای ساخت مسکن منابعی مختلفی لازم است که شیوه تامین آن نگرانیهایی ایجاد میکند، بیش از ۳۵درصد از هزینه ساخت مسکن مربوط به محصولات فولادی است. برای ساخت هر متر مربع مسکن، حدود ۴۰ کیلوگرم فولاد لازم است و با توجه اینکه گفته شده میانگین مساحت خانههای ساخته شده ۱۰۰ متر مربع خواهد بود، بنابراین برای ساخت سالیانه یک میلیون مسکن، حدود چهار میلیون تن فولاد لازم است و با فرض تولید حدود ۳۰میلیون تنی فولاد در کشور به نظر میرسد تامین آن فشاری برای صنعت فولاد وارد نمیکند.
دیگر مواد لازم برای ساخت این پروژه سیمان است، برای هر متر مربع ساختمان حدود ۱۰۰تا ۱۵۰ کیلوگرم سیمان لازم است و در نتیجه برای انجام این پروژه ۱۰ تا ۱۵ میلیون تن سیمان لازم است که با توجه به اینکه تولید سیمان در سال گذشته حدود ۶۸ میلیون تن بوده و تا ۸۰ میلیون تن ظرفیت وجود دارد مشکلی ویژهای بوجود نمیآید.
اما نکته فراموش شده، نادیده گرفتن زیرساختهای لازم اعم از مدرسه، مراکز تجاری و مراکز بهداشتی است که با درنظر گرفتن سهم نیاز آنها از فولاد و سیمان دیگر نمیتوان گفت که تامین مواد اولیه به راحتی صورت میگیرد
زیرساختها، هزینه نامرئی
برای ساخت مسکن در چنین حجم عظیمی لازم است محلی خارج از شهر یا در اطراف آن در نظر گرفته شود؛ بنابراین وظیفه دولت است که امکانات زیرساختی را برای این محل های جدید تامین کند. براساس پژوهشی که سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس انجام داده است تنها تامین آب و برق برای پروژه مسکن سازی دولتی به ازای هر واحد ۲۵ میلیون تومان هزینه دارد، همچنین برخی گزارشهای کارشناسی هزینه زیربنایی لازم را به ازای هر واحد ۲۰۰ میلیون تومان ارزیابی میکند که در مجموع برای یک میلیون مسکن سالانه ۲۰۰هزار میلیارد تومان هزینه دارد که این مبلغ ۸۰درصد بودجه عمرانی کل کشور است. این مبلغ کسری بودجه را شدیداً افزایش میدهد و هزینه آن از چاپ پول و تورم پرداخت میشود.
در سالهای گذشته که دولت بهار طرح مسکن مهر را آغاز کرد هزینه زیرساخت، هزینه فراموش شده بود و بعد از ساخت خانهها با مشکل نبود امکانات مواجه شد و مراکز تجاری و بهداشتی در این محلها کم بود، وسایل حمل نقل گسترش پیدا نکرده بود و به اندازه کافی مدارسه وجود نداشت. این تصور که ساخت مسکن صرفا تاسیس ساختمان است منجر میشود که خانه ساخته شده نتواند محلی برای زندگی باشد.
اشتغالزا اما موقت
یکی از اهداف، دولتها از اجرای ابرپروژهها، ایجاد اشتغال است، براساس آمار جدول داده ستانده در سال ۹۵، بر اثر ساخت هر ۱۰۰ متر مربع به صورت مستقیم ۱ نفر و به طور غیر مستقیم ۱٫۵ نفر مشغول به کار میشوند اما نمیتوان به سادگی نتیجهگیری کرد که این پروژه یک میلیون نفر از دو و نیم میلیون بیکار کشور را مشغول به کار میکند. بخش زیادی از کسانی که در طرح مسکن دولتی مشغول به کار میشوند پیش از این هم مشغول به کار بودن و فقط از کار قبلی خود به سراغ این پروژه میآیند با این وجود چنین طرحی در کاهش بیکاری موثر خواهد بود اما موقت.
میدانیم این امکان وجود ندارد که ساخت مسکن یک میلیونی برای مدت طولانی ادامه داشته باشد و همان طور که گفته شده انتظار میرود بعد از چهار سال این پروژه به پایان رسد اما سوالی که مطرح میشود این است که برای افراد شاغل در این پروژه چه اتفاقی میافتد؟ کسانی که زندگی خود را بر اساس این مشاغل شکل دادهاند بعد از چهار سال شغل خود را از دست خواهند داد مشابه اتفاقی که در طرح مسکن مهر نیز اتفاق افتاد. کارگران و افرادی که در طی این سالها متخصص یکی از شغلهای ساختمانی شدهبودند اکنون نیاز بود مجددا به دنبال شغل بگردند و این باعث شد بعضی از آنها به بزهکاری رو بیاورند.
هزینه زمین حذف نشده است
یکی از مهمترین ایدههای طراحان پروژه ساخت مسکن دولتی این است که در کلانشهر تا حدود ۸۰ درصد از هزینه ساخت یک خانه مربوط به هزینه زمین است اکنون با اختصاص زمین به صورت رایگان بخش قابل توجهای از هزینهها کاهش پیدا کرده و تهیه مسکن برای مردم بسیار راحت شده است اما این حرف درست نیست.
در مناطقی زمین بسیار ارزشمند است که در صورت سکونت در آن دسترسی فراوانی به امکانات و موقعیتهای کاری برای ساکنان آن فراهم میشود. برای تهران زمینهایی که برای مسکن دولتی اختصاص داده شده، عمدتا خارج از شهر تهران است و در شهرهای حاشیهای مانند پرند، هشتگرد و ایوانکی ساخته میشود. اگر آمارها به سهم ۸۰ درصدی زمین در هزینههای خانه اشاره میکنند منظور مناطق داخلی شهر تهران است که دسترسی لازم به امکانات شهر را دارند واضح است که سهم قیمت زمین از هزینه در پرند و تجریش یکسان نیست و در مناطق حاشیهای مانند مناطقی که قرار است مسکن ملی ساخته شود سهم زمین از هزینهها آنچنان زیاد نیست و از طرفی برای مناطق داخلی شهر تهران که عمده تقاضا آنجا است تغییر ویژهای اتفاق نیفتاده است.
تامین مالی، مهمترین مساله
در اظهارنظرهای رسمی برای ساخت مسکن دولتی به ازای هر متر مربع، مبلغ ۳ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان هزینه برآورد شده و مبلغ پیشنهادی انبوهسازان برای هر متر مربع ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است، این در حالی است که بنابر بررسیها، هماکنون هزینه لازم برای ساخت یک مسکن استاندارد در تهران حدود ۱۰ میلیون تومان به ازای هر متر مربع است. اگر فرض کنیم عدد پیشنهادی از طرف انبوهسازان عدد نهایی باشد، ساخت یک میلیون مسکن در هر سال نیاز به حدود ۵۲۰همت(هزار میلیارد تومان) هزینه دارد که این حدود ۱۳ درصد از کل نقدینگی کشور را شامل میشود. با توجه به این باز پرداخت وام ها بیش چهار سال است پس تسهیلات اختصاص داده شده برای چهار سال باهم جمع میشود، یعنی بعد از چهار سال بیش از ۴۰ درصد نقدینگی کل کشور درگیر تامین مالی مسکن ملی است که این اتفاق ممکن نیست مگر اینکه دولت حجم نقدینگی را شدیدا افزایش دهد که به معنی افزایش تورم در سالهای بعد از اجرا پروژه میشود همچنین بانک ها باید بخش زیادی از اعتبارات خود را از سایر بخش ها قطع و به بخش مسکن تزریق کنند که این قطعا باعث تاثیر منفی در تولید و صنعت میشود.
همراه با رشد اقتصادی بدون توسعه اقتصادی
برخی از مدافعان طرح مسکن دولتی ادعا میکنند، ساخت مسکن بخش موثری در رونق به سایر بخشها است و در نتیجه رشد اقتصادی ایجاد میکند. هرچند این حرف درست است باید یادآور شویم که رشد اقتصادی به معنی توسعه اقتصادی و حرکت در جهت پیشرفته شدن نیست. برای توسعه اقتصادی لازم است بخش تولید و صنعت رشد و از نظر تکنولوژیک بهبود پیدا کنند، درحالی که با ساخت مسکن چنین اتفاقی نمیافتد و لزوما وضع همه مردم بهتر نمیشود. یادآوری این موضوع بد نیست که شوروی در سالهای پایانی خود رشد اقتصادی بالایی داشت ولی این رشد عمدتا مربوط به بخش صنایع نظامی و منجر به توسعه و بهبود وضع مردم نمیشد در نتیجه منجر به نارضایتی مردم شد.
همان طور که توضیح داده شد، ساخت این تعداد مسکن از نظر فنی غیر ممکن نیست اما هزینهها و فشارهای زیادی به بخش های مختلف وارد میکند. بخشی هزینهها به طور مستقیم به بودجه دولت وارد میکند و بخش دیگری از هزینهها به نظام مالی کشور وارد میشود. از طرفی دیگر انتظار میرود این طرح نقدینگی را شدیدا افزایش دهد و تورم را شدت ببخشد. همچنین اشتغال آنچنان که گفته میشود به صورت پایدار شکل نمیگیرد و از طرفی مردم عمدتا ترجیح میدهند خانههایی داشته باشند که به امکانات شهری و محل کارشان نزدیک باشد. ساخت خانه در جایی که فاصله زیادی تا شهر تهران دارد برای مردم مطلوبیت زیادی ندارد.
نویسنده: علی مسعودی