به گزارش «خانه روشن»:به نقل از «ایسنا»: کشتیگیر فرنگی سابق و فایتر نامآشنای کنونی، در آخرین مبارزه خود در قفس که قبل از بازی گفته بود به راحتی از پس حریف اش برخواهد آمد، شکست سنگینی را متحمل و تنها بعد از گذشت دو دقیقه از شروع بازی، ناک اوت شد.
دکتر مهدی سودآوری| روان شناس و مدرس دانشگاه در ادامه یادداشت خود در روزنامه خراسان نوشت: او بعد از این شکست در صفحه شخصیاش نوشت: «واقعا هیچ توضیحی ندارم برای این فایت و از همه مردم ایران معذرت خواهی میکنم به خاطر این اتفاق. با این که بیشترین زحمت را برای این بازی کشیده بودم ولی با ساده فرض کردن حریف و غافلگیری، بازی رو باختم. امیدوارم بتونم برگردم و بازی بعد خوشحالتون کنم…» این شکست و موضوعاتی که درباره آن مطرح شده، نکات درسآموزی دارد که به درد زندگی همه ما خواهد خورد.
عامل باخت به خود، ترس یا غرور است
در هر مسابقهای میتوان گفت سه نوع باخت داریم: باخت به حریف، باخت به شرایط و در آخر باخت به خود. گاهی حریف قدرتمندتر و ماهرتر است و باخت به یک حریف قدر عجیب نیست. در حالت دوم شرایط محیطی مثل اتفاقات اجتماعی، اشتباهات داوری، نقص فنی در تجهیزات و … منتهی به باخت میشود که قاعدتا شرایطی پر از حسرت را ایجاد میکند. اما از آن دو، ناراحتکنندهتر و کاریتر باخت به خود است که نتیجه ترس زیاد یا غرور بیش از حد است. وقتی از حریف بترسیم، بازی را از پیش باختهایم اما اگر حریف را دست کم بگیریم، هم بازی و هم گاهی اعتبار خود را باختهایم.
کریخوانی نباید متمرکز بر تحقیر حریف باشد
در این حالت که حریف را مثل «اکبری»، دست کم میگیریم ،معمولا به دنبال حاشیهها و تحقیر حریف هستیم و پیش از بازی حریف را کوچک می شماریم و تحقیر میکنیم. کری خواندن ،بخشی از ورزش است و حتی در جهان باستان پیش از مبارزه، رجزخوانی یک روال عادی بوده است اما محتوای این رجزخوانی مهم است؛ آیا متمرکز بر تواناییهای خود است یا بر ضعف و کوچک بودن حریف متمرکز شده. در حالت دوم حتی میتواند نتیجه عکس بدهد و حریف را برای اثبات خودش تحریک کند.
آدم حرفهای نباید کاری کند که غافلگیر شود
این فایتر ایرانی در بخشی از پست اینستاگرامیاش نوشته که بازی را به خاطر غافلگیری واگذار کردم. تمرین نکردن درست و ورود بدون تحلیل و برنامهریزی به بازی، نتیجه دیگر دست کم گرفتن حریف است. آگاهی نداشتن از نقاط قوت و ضعف طرف مقابل و نداشتن تحلیل از فرایند احتمالی مسابقه به راحتی میتواند آدم را غافلگیر کند و باعث باخت شود. از قدیم گفتهاند درخت هرچه بارش بیش، سرش پایینتر. این جمله به معنای فروتنی ساختگی نیست بلکه یعنی آدم حرفهای به خوبی میداند که همه چیزدان نیست، ضعفهای خود را بهتر میشناسد و دچار خودبزرگبینی نمیشود. رابطه بین دانش و مهارت با اعتماد به نفس هم دقیقا همین موضوع را نشان میدهد.
دانش کم باعث اعتمادبهنفس بالا میشود!
دانش و مهارت کم باعث اعتماد به نفس بالا میشود، پس با اظهار فضل و نادیده گرفتن دیگران همراه است. هرچه مهارت بیشتر میشود، اعتماد به نفس کاهش می یابد تا به حداقل میرسد، آن گاه دوباره افزایش می یابد و ثابت میماند. خطرناکترین دوره، زمانی است که فرد توهم دانش و مهارت دارد چون به راحتی قابل حذف شدن است.
هر شکستی مقدمه پیروزی نیست
اما واکنش بعد از باخت هم مهم است. میگویند شکست مقدمه پیروزی است، اما چه نوع شکستی؟ شکستی که با بررسی عوامل شکست و قبول ضعفها همراه باشد. اکبری با پستی که بعد از باخت نوشته است، نشان داده که ظرفیت پیشرفت و پیروزیهای آینده را دارد. او به مهمترین کاستیهای خود اشاره کرده و قول جبران داده است، پس یعنی از این حادثه درس گرفته است و آن قدر قوای روحی دارد که با یک اشتباه حتی بزرگ، میدان را خالی نکند و روحیه خود را نبازد. امیدواریم او واقعا رو به جلو نگاه کند و درگیر سرزنش خود و جنگ با خود نشود. تحلیل علتهای شکست و قبول اشتباهات نباید به جنگ تمام عیار با خود منجر شود، به گونهای که تمام قوای فرد صرف نبرد با خود شود. هر انسانی ممکن است اشتباه کند و موضوع مهم درس گرفتن از شکستهاست.
رمز موفقیت، به چالش کشیدن تواناییهاست
در انتها نباید نقش اطرافیان فرد در ایجاد غرور کاذب را نادیده گرفت. وقتی اطرافیان فقط به دنبال تعریف و تمجید و بزرگ کردن فرد باشند، حالا یا از روی علاقه یا به خاطر منافعی که از این چاپلوسی نصیب شان میشود، دچار غرور کاذب نشدن به شدت سخت میشود. دوست واقعی کسی است که از تواناییهای واقعی تعریف و از ضعفهای واقعی انتقاد کند. نوع دیگر اطرافیان مضر، احاطه شدن با افراد سطح پایین تر است. اگر یک ورزشکار فقط با افرادی که مهارت کمتری دارند تمرین کند، اگر مراوده یک مربی یا استاد فقط با شاگردان خود باشد که بالطبع از دانش کمتری از او برخوردارند، به مرور زمان چون هیچ چالشی وجود نداشته، مهارت و دانش فرد رشد نمیکند و در بهترین حالت ثابت میماند، در حالی که رقیبان رشد میکنند. پس در یک هماوردی واقعی، فردی که فکر میکرده از همه بهتر و سرآمد است ، هنگام رودررو شدن با اولین حریف حتی از نظر سطح برابر با خود، دچار تزلزل میشود. این حالت حتی برای کودکانی که در محیط خانه و خانواده همیشه بهتر از دیگران قلمداد شدهاند هم صادق است، زیرا با ورود به مدرسه یا سطح بالاتر(دبیرستان یا دانشگاه) توهم بهترین بودن آنها با تلنگری فرو خواهد ریخت که یا باعث اختلال جدی در اعتماد به نفس میشود یا غرور بیش از حد آنها باعث یادنگرفتن و حذف سریع آن ها از چرخه رقابت میشود. پس به چالش کشیدن تواناییهای خود با رودررویی با افراد سطح بالاتر میتواند باعث پیشرفت شود.