این روزها برای نابودی یک صنف نیازی به رخدادِ حوادثی نظیر پلاسکو نیست که واحدهای صنفی بیشماری در سرتاسر کشور را به فنا رفتن سرمایه سوق داده و کاسبان و تولیدکنندگان را متاثر و متضرر کند؛ حال اقتصاد خوب نیست و این سیر ورشکستگی و ویرانی اشتغال، نیازی به حوادث نداشته و خود به خود اتفاق میافتد.
«تمام انبارهای ما از جنس تلنبار شده و بازار در رکود کامل است»؛ این را رئیس اتحادیه صنف بنکداران پارچه(طاقهفروشان) میگوید در حالیکه نچرخیدن چرخ تولید و وجود پوشاک قاچاق در کشور را دو شاخصه برای توصیف این روزهای اتحادیه صنف خود میداند. اما چطور این دو در یک چرخه، صنف و واحدهای آن را به سوی نابودی سوق میدهند.
به گفته محمد ولدخانی، بیشتر تولیدکنندگان پوشاک به سمت پوشاک قاچاق سوق پیدا کردهاند؛ هزینه کارگر، هزینه زندگی، مهمتر از همه عدم حمایت دولت از تولیدکنندگان پوشاک و در کنار آن عدم همکاری بانکها، کمک و ارائه تسهیلات به تولیدکنندگان از دلایل عمده این اتفاقی است که ریشه تولید را میخشکاند.
اوضاع بد بازار پوشاک، رواج قاچاق و پارچه که خریداری ندارد/ سیلی از چکهای برگشتی
به این دلیل پوشاک قاچاق به نسبت، ارزانتر هم تمام میشود، پارچه خریداری ندارد. ولدخانی با این توضیح، به وضعیت بحرانی واحدهای پارچهفروشی اشاره کرده و تاکید میکند که «ما از ابتدای سال تا حالا که چند روز دیگر به پایان سال نمانده، کار نکردهایم!»
او در گفتگو با پایگاه اطلاعرسانی اتاق اصناف تهران، میافزاید: پارچههای زمستانی ما که برای تولید و پوشاک زمستانی به کار میرود، فروش نداشته و همه در انبارها ماندهاند؛ ما سیلی از چکهای برگشتی مشتریها و تولیدکنندگان را داریم که آنها هم نتوانستهاند پوشاکی را که تولید کردهاند بفروشند و چکهای ما را پاس کنند.
این صنف بازار شب عید ندارد/ چند ماه دیگر ورشکسته ایم!
با اوصافی که رئیس اتحادیه صنف بنکداران پارچه(طاقهفروشان) از شرایط خود و همکارانش ترسیم میکند، اصولا پارچهفروشان و تولیدکنندگان آن بازار شب عیدی ندارند. ولدخانی هشدار میدهد که «اگر چند ماه دیگر به همین منوال پیش برود، صنف ما به طور کلی ورشکسته میشود.»
به گفته او گردش نقدینگی در صنف آنها این چرخه را از کار انداخته؛ «زمانی شما میتوانید کاسبی کنید که یک تاجر جنسش را خریداری و مجدد جایگزین کند بعد آن را بفروشد و باز هم جایگزین کند. این در حالی است که به گفته ولدخانی همان تاجر در مقاطعی به ویژه در سال ۱۴۰۲ کاملا استُپ کرد(شرحی از رکود) و نتوانست جنسش را بفروشد و نقدینگی برنگشت تا دوباره بتواند به کارخانهها سفارش داده یا واردات انجام دهد. از آن طرف پوشاک هم نمیتواند بفروشد که توان خرید از صنف ما را ندارد؛ راهکاری هم وجود ندارد مگر اینکه جلوی پوشاک قاچاق گرفته و وضع معیشت مردم بهتر شود حداقل بتواند برود یک پیراهن برای بچهاش بخرد!»
شهروند مبلش را هم نمیتواند بخرند چه رسد به پارچه آن!/ ملحفههایی که دیگر عوض نمیشوند
ولدخانی در توضیح اوضاع بد اقتصادی مردم میگوید: سرانه مصرف پارچه به شدت پایین آمده؛ پیشترها مردم پارچههای ملحفههایشان را سالی یکبار عوض میکردند و الان پنج سال یکبار هم عوض نمیکنند؛ شهروند ما پرده خانهاش را دو سال یکبار عوض میکرد و الان ۱۰ سال یکبار هم عوض نمیکند؛ پارچه رومبلیاش را نمیتواند عوض کند و اصلا نمیتواند با این تورم و گرانی برود مبل بخرد چه رسد به پارچه آن!
او مشکلات مردم و معیشت بد اقتصادیشان را در ارتباط با عدم توانایی خرید پارچه و پوشاک که به هم مرتبطند، این طور ادامه میدهد که «خانمها معمولا در سال ۵ مانتو میخریدند؛ یک بهاره، تابستانه، پاییز و زمستانه و عید هم یکی اما الان چند سال باید بگذرد که یک مانتو بخرند.»
به گفته رئیس اتحادیه صنف بنکداران پارچه(طاقهفروشان)، وضع معیشتی مردم به جایی رسیده که میگویند اول شکممان را سیر کنیم و سقفی بالای سرمان داشته باشیم بعدا اگر تهش چیزی ماند بتوانیم تیشرتی، پیراهنی چیزی بخریم!