با چنین شرایطی واحد ارتباطات این شرکت ها، به عنوان سخنگو و پاسخ دهنده به سوالات و انتظارات مخاطبان وظیفه سنگینی را همواره بر دوش می کشند و کوچک ترین لغزشی از مسیر رفتار حرفه ای می تواند آن ها و سازمانی که تحت مدیریت دارند را به عمق بحران و حاشیه های بیشتر هدایت کند.

اتفاقی که در دوران خطیبی رخ داد و دیدیم که یک پاسخ نابجا چقدر سریع باعث تغییر مدیرعامل ایران خودرو شد. حالا در این دوره که سکان مدیریت این شرکت خودروسازی بر عهده علیمردان عظیمی است قرعه مدیریت واحد ارتباطات هم به نام علیرضا ابراهیمی افتاده است؛ کسی که به نظر می رسد به رغم پاک دستی و دور بودن از رانت بازی در خصوص ارتباط با رسانه ها و هدایت اذهان عمومی در راستای منافع مجموعه تجربه کافی ندارد.

البته با توجه به اینکه انتصاب او بیشتر جنبه سیاسی داشته، عجیب نیست که اکنون نه تنها نتواند با رسانه های رسمی کشور ارتباط مناسبی داشته باشد بلکه حتی بعد از گذشت سه ماه از نشستن بر روی صندلی این واحد حیاتی، در درون سازمان خود نیز از مهارت ارتباطاتی کافی برخوردار نباشد. مهارتی که شاید جزو اولین های دانش ارتباطات باشد.

گام عظیمی در مسیر ناتمام خطیبی

بنابراین هر چند مدیران بالا دستی بتوانند در کنترل بخشی از حواشی درون سازمانی به او کمک کنند اما مشکل در جایی بروز می کند که پای رسانه ها و مطالبات مردمی به میان می آید. اتفاقی که اکنون رخ داده و معلوم نیست چقدر دیگر مدیریت جدید این شرکت بتواند با این شرایط دوام بیاورد؛ چرا که مسئول امور رسانه های این شرکت خودروسازی همچنان سردرگم است و به جای پاسخگویی به رسانه ها به عنوان نمایندگان مردم و مسئولان کشوری، کج راهی را انتخاب کرده است.

از این رو دور از انتظار نیست که انتهای مسیر عظیمی مدیرعامل وقت ایران خودرو، گرفتاری به سرنوشت خطیبی یعنی مدیرعامل سابق این شرکت باشد و به نظر می رسد تغییر مکرر مدیران عامل نیز چندان برای پیشبرد اهداف کلی شرکت مطلوب نباشد اما در برخی از مواقع غیرقابل چشم پوشی نیست.

بنابراین بعد از دوران طلایی واحد ارتباطات این شرکت در زمان مدیریت افرادی چون علی مصریان، هاشم حکمه و فراری دادن یا گوشه نشین کردن کارشناسان این واحد می توان انتظار داشت هر روز بر هزینه هایی که مردم و دولت باید برای یک تصدی نابخردانه برای بزرگترین خودروسازی کشور بپردازند افزوده می شود.

گواه این ادعا هم همین است که علاوه بر افزایش هجمه ها علیه این شرکت خودروسازی، طی یک سال گذشته مدیریت واحد ارتباطات ایران خودرو که باید خود سرشار از اطلاع و آگاهی و تجارب اطلاع رسانی باشد، به دلایلی که قبل تر گفته شد تن به جذب مشاوران بیرونی داده است. البته ای کاش مشاورانی که انتخاب شدند زبده می بودند و گره ای از این شرکت باز می کردند اما شنیده شده که برخی مشاورانی که انتخاب می شوند نیز چندان تعریفی ندارند. هر چند عجیب نیست، مدیر سفارشی توانایی برگزیدن مشاوران کاربلد را از غیر، نداشته باشد.

با تمام این شرایط گفته می شود که قرار است پست ریاست اداره اطلاع رسانی ایران خودرو به فردی از بیرون سپرده شود. بنابراین امید است حداقل در این بخش مسئولیت به فردی محول شود که علاوه بر تحصیلات دانشگاهی مرتبط، تجربه و تخصص کافی با سوابق درخشان در حوزه خودرو داشته باشد.

مدیر ارتباطات باید فردی باشد که بتواند به عنوان چشم و گوش شرکت ضمن آگاهی کافی از عملکرد، نقاط ضعف و قوت مجموعه خود بتواند در زمان مناسب به هجمه های وارد شده به شرکت به نحوی مناسب پاسخ دهد. همچنین او وظیفه دارد مدیران مجموعه خود را از اثرات رفتار و سخنانی که در مقابل مردم و رسانه ها به زبان می آورند آگاه سازد و آن ها را در تصمیماتی که می گیرند، هدایت کند و با شفاف سازی و در دسترس بودن برای رسانه ها نقش موثری در بهبود عملکرد شرکت ایفا کند. همچنین مهمترین نقش روابط عمومی ایجاد توازن بین توقعات منطقی مشتریان و توانایی ها و محدودیت های شرکت است.

البته هنوز دیر نشده و به مدیریت فعلی واحد ارتباطات این شرکت توصیه می شود که از عملکرد، اقدامات و آمار سازی های مدیریت قبلی این واحد، پند گیرد و از افراد کار بلد بدون عینک جناحی، حب، بغض ها و سوء ظن ها و مهم تر از همه بر اساس شایسته سالاری نیروهای جدید خود را انتخاب کند تا ارتباطات درونی و برونی شرکت اصلاح شود و در مسیر مناسب قرار گیرد.