نيلوفر منصوريان : ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی فعالیت خود را برای انتخابات۱۴۰۲ از هم اکنون کلید زده است؛ تاکنون سه جریان بهعنوان بالهای اصلی آن تلقی میشوند: قالیباف، حدادعادل و تحولخواهان نزدیک به زاکانی. در این میان تاکنون پایداری از پیوستن به این ائتلاف خودداری کرده است و در انتظار تصمیمگیری دولت است تا آرایش نیروهای اصولگرا کامل شود. اما اصولگرایان در عین حال در انتظار علی لاریجانی، حسن روحانی و اسحاق جهانگیری برای ورود به عرصه انتخابات هستند؛ با ورود این جریانات احتمال اتحاد میان آنها بیشتر میشود.
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی متعلق به اردوگاه اصولگرایان فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کرده است. فعالیتی که شاید از دید عموم زودهنگام باشد، اما برای اصولگرایان به معنای تعیین مرزبندیهای انتخاباتی بین آنهاست. دلیل این ادعا جلسه روز پنجشنبه شورای مرکزی ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی و توصیه محسن رضایی، عضو شورای مرکزی ائتلاف به لزوم حفظ وحدت نیروهای انقلاب، عدم درگیری بچههای انقلاب با یکدیگر در نهادهای مختلف و عدم بروز اختلاف میان آنهاست؛ توصیههای انتخاباتی مرسوم میان اصولگرایان که در همه سالهای گذشته و پیش از برگزاری تمام دورههای انتخابات تکرار شده، اما همیشه از سوی اصولگرایان نادیده گرفته شده است.
بهانه این توصیه انتخاباتی نیز اینبار دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی است که قرار است ۹ماه دیگر برگزار شود، اما بررسی حرکات و رفتار اصولگرایان در دو سالی که از عمر دولت سیزدهم میگذرد و حتی قبلتر از آن نشان میدهد چندگانگی در این اردوگاه فراتر از این حرفهاست و اینبار آرایش انتخاباتی آنها میان ۶ضلع سرگردان است. برای بررسی آنچه در اردوگاه اصولگرایان و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی درحال حاضر میگذرد ابتدا باید جریانشناسی کوتاهی از ۶ضلع حاضر در طیف اصولگرایان داشته باشیم. ابتدا به ضلع اول این اردوگاه با محوریت محمدباقر قالیباف میپردازیم. فردی که درحال حاضر یکی از مهمترین پستهای کشور(ریاست مجلس) را برعهده دارد و اتفاقا به دلیل نوع عملکرد و گفتمان و تفکرش درهمین جایگاه به خصوص در مقولههایی همچون طرح صیانت، لایحه عفاف و حجاب و حوادث سال گذشته در کشور مورد انتقاد اصولگرایان رادیکال قرارگرفته است.
تفاوت نگاه او با رادیکالها در مورد نحوه مواجهه با موضوعات مذکور و اداره کشور نیز بارها موجب هشدار او در مورد آنها که سوپرانقلابی توصیف میکند، شده است. در ضلع دیگر غلامعلی حدادعادل قرار دارد. او نیز همچون محمدباقر قالیباف نگاهش به مقولههای فوق با اصولگرایان رادیکال متفاوت است، اما برخلاف قالیباف چندان رک و صریح درخصوص این مسائل سخن نمیگوید و ترجیح میدهد در پس پرده باشد تا کمتر مورد حمله قرار گیرد. با این حال به دلیل احساس خطر از رادیکالها احتمال اینکه در موقع لزوم در کنار قالیباف قرار بگیرد، بسیار زیاد است.
جبهه تحول خواهان انقلابی به ریاست علیرضا زاکانی، در ضلع سوم قرار گرفته است. فردی که در سه دوره انتخابات ریاستجمهوری (سالهای ۹۲ و ۹۶ و ۱۴۰۰) نشان داد که سودای رسیدنش به پاستور برای او احتمالا مهمتر از ائتلافهای انتخاباتی است و اگر لازم باشد شاید شورای ائتلاف و اردوگاه اصولگرایان را دور بزند تا به صندلی مورد نظرش برسد. دراین بین باید به تشکیل جمعیت اعتلای نهادهای مردمی انقلاب اسلامی در زمستان سال گذشته اشاره کرد که اگرچه دبیرکلی آن را زهره الهیان برعهده دارد، اما سخنرانی علیرضا زاکانی، در مراسم افتتاحیهاش به عنوان سخنران اصلی، همان زمان این پیام را برای سایر اصولگرایان صادر کرد که این حزب جدید در موسمهای انتخاباتی میتواند بازی آنها را به هم بزند. در ضلع چهارم عدالتخواهان(جنبش عدالتخواه دانشجویی) که به اصولگرایان رادیکال شهره هستند، قرار دارند.
نکته مهم در مورد برخی از افراد حاضر در این ضلع، فعالیتهای رسانهای و مجازی آنها در زمینه آنچه مبارزه با فساد و شفافیت در حوزه اقتصاد میخوانند، است. این ضلع که یکی از پشتوانههای تئوریک و سیاسی دولتهای محمود احمدینژاد محسوب میشد به تدریج طی سالهای گذشته دچار گسست شد و برخی اعضایش از جمله وحید اشتری از آن جدا شدند. در این گسست برخی همچون میلاد گودرزی همچنان تعلق خود را به این جریان و مبارزه با فساد حفظ کردهاند و برخی با انتقاد از چهرههای متعلق به اردوگاه اصولگرایان راهشان را از این ضلع جدا کردهاند.
با این حال افراد حاضر در این گروه به این دلیل که خود را فراجناحی میخوانند میتوانند در انتخابات آتی نقش تعیینکننده داشته باشند. مهرداد بذرپاش و نزدیکانش را میتوان ضلع پنجم درنظر گرفت. او اگرچه اکنون یکی از وزرای دولت سیزدهم است، اما فعالیتهای سیاسیاش در سالهای گذشته نشان داده خود را همیشه مستقل از چارچوبهای موجود در شورای ائتلاف و اصولگرایان تعریف میکند. تاسیس «شریان» یا شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی در زمستان سال گذشته خود دلیلی بر این ادعاست.
همچنانکه همان زمانی که تاسیس خود را جشن میگرفت وجود برخی چهرههای جبهه پایداری همچون حمید رسایی و سیدمحمود نبویان، برای شورای ائتلاف (شانا) و به عبارتی بهتر دیگر اصولگرایان به این معنی بود که پایداریها در کنار بذرپاش و همراهانش برای انتخابات اسفندماه امسال برنامههای دیگری در سر دارند. این همکاری مشترک میان بذرپاش با برخی چهرههای شاخص پایداری برای دیگر اصولگرایان پیامآور وحدتشکنی بود. از همین رو همان زمان روزنامه صبح نو، روزنامه نزدیک به رئیس مجلس در مطلبی باعنوان «وحدت با وحدتشکنان» تاسیس «شریان» را حرکتی در جهت تضعیف شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی توصیف کرد. نکته مهم دیگر در خصوص ضلع پنجم این است که پیش از این بذرپاش در سال ۸۵ با عنوان «ائتلاف رایحه خوش خدمت» در انتخاباتهای شوراهای اسلامی شهرها شرکت کرده بود و در سال ۹۶ نیز نزدیکانش اقدام به تاسیس جریان مردمی انقلابی «جماران» کردهاند.
ایجاد تشکیلاتی که به معنی قبول نداشتن ائتلافهای اصولگرایی است و پیشتر نیز بازی انتخاباتی اصولگرایان را به هم زده است. دراین بین نکته دیگری هم وجود دارد و آن وجود دو تشکل (شریان و جماران) است که در هر دوی آنها بذرپاش حضور دارد و فعلا مشخص نیست که در زمان انتخابات این دوتشکل با حضور افرادی همچون صالح اسکندری، ابوالقاسم جراره، دبیرکل حزب شریان و میثم نادی از فعالان سیاسی درکدام سو قرار خواهند گرفت. ضلع دیگر جریان وابسته به وحید و سعید جلیلی است که بین عدالت خواهان و پایداریها قرار گرفتهاند و نقش مهمی در جریان اصولگرایی دارند. وحید جلیلی از چهرههای شاخص نسل جدید اصولگرایان و سعید جلیلی نیز سیاستمدار اصولگرا و دیپلمات است که در دستهبندیهای سیاسی، در طیف رادیکال جای میگیرند.
گفته میشود بخش مهمی از بدنه دولت سیزدهم و حتی صداوسیما را نیروها و نزدیکان فکری این دو برادر تشکیل میدهند. از همینرو فعالیت انتخاباتی این دو برادر و اینکه در ایام انتخابات در کدامسو قرار میگیرند برای اردوگاه اصولگرایان تعیینکننده خواهد بود. در این بین اصولگرایانی قرار دارند که اگرچه در ضلعهای ششگانه نمیگنجند، اما با بازیهای انتخاباتی خود میتوانند به نفع یکی از این جریانها معادلات انتخاباتی اصولگرایان را به هم بزنند. نزدیکان محمود احمدینژاد را میتوان در این بخش گنجاند. در مقابل همه اینها جبهه پایداری قرار دارد که بخش مهمی از دولت و مجلس را در اختیار دارد و هیچگاه در موسمهای انتخابات در قالب شورای ائتلاف جای نگرفته است. این جریان برخلاف شورای ائتلاف که فعالیت خود را به طور آشکار آغاز کرده، فعلا ترجیح میدهد سکوت کند. نکته مهم درخصوص این جریان این است که پایداری در برخی از چند ضلعی که برشمردیم سمپاتها یا نیروهایی دارد که میتواند وزنه آنها را به سمت خود بچرخاند.
ازسوی دیگر به نظر میرسد بدنه و پایگاه اجتماعی پایداریها در میان نیروهای ارزشی پس از وقایع سال گذشته در کشور بیشتر از قبل شده است. مقولههای طرح صیانت و به خصوص حجاب دو موضوع مهمی هستند که میان طرفداران این جریان و دیگر اصولگرایان فاصله انداخته است. بدنه اجتماعی طرفدار مقابله با بیحجابی تحت عنوان مقابله با ولنگاری، طرفداران زیادی در ارزشیها در سطح اجتماعی فارغ از وابستگیشان به پایداری دارد. در واقع ارزشیها ممکن است لزوما وابسته به این جریان نباشند، اما تفکرات یکسانی در این موضوعات دارند. این موضوع دقیقا همان نقطهای است که برای مثال قالیباف و حداد عادل با آن زاویه دارند و به همین دلیل میتواند در نتیجه انتخابات اثرگذار باشد.
اما سوی دیگر این ماجرا حضور احتمالی افرادی چون اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی و حتی حسن روحانی در انتخابات پیشرو است تا شاید از ورای حضور آنها تنور انتخابات گرم شود. اما گفته میشود علی لاریجانی پس از بیانیه خالصسازان و جدال کلامی با خبرگزاری فارس فعالیتهای شبهانتخاباتیاش را بهطور کامل تعطیل کرده است. دغدغه این گروه بیشتر بر این مساله متمرکز است که آیا میتوانند همچون انتخاباتهای گذشته پایگاه رای مخالفان اصولگرا را به پای صندوق بیاورند؛ تردیدهای جدی در این باره وجود دارد و شاید همین تردیدها باعث شود که آنها عطای انتخابات را به لقایش ببخشند. ازهمینرو برخلاف شورای ائتلاف که از حالا دست به کارشده است پایداریها هنوز دست به کار نشدهاند. به نظر میرسد آنها در انتظار حضور چهرههای جریان مقابل از یکسو و ازسوی دیگر دولت سیزدهم و مهرهچینیهای افراد وابسته به دولت برای دوازدهمین دوره انتخابات مجلس هستند.
درواقع به نظر میرسد پایداریها همچنان منتظر تصمیم دولتیها برای تعیین نسبتشان با دیگر اصولگراها (۶ضلعی که برشمردیم) هستند تا درصورت جدایی آنها برای مهرهچینی مجلس دوازدهم یک بار دیگر همچون انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰به دولت نزدیک شوند و پایگاه خود را تقویت کنند. به این ترتیب میتوان چنین نتیجه گرفت که شورای ائتلاف اگرچه فعالیتهای انتخاباتیاش را استارت زده اما درنهایت همچون گذشته در میان اصولگرایان باز دست تنها مانده است. ماههای آینده برای شورای ائتلاف تعیینکننده است.