روز ۶آوریل، وزرایخارجه عربستان و ایران برای اولینبار در هفت سالگذشته با یکدیگر دیدار کردند. یک ماه پیش از آن، مقامهای ارشد امنیت ملی دو کشور، جهان را متحیر کردند زیرا پس از سالها خصومت که تنشها را در همسایگی مشترکشان افزایش داده بود، روابط دیپلماتیک خود را ازسر گرفتند، اما جلساتی که منجر به چنین پیشرفت چشمگیری شد، در خاورمیانه برگزار نشد، پس از سالها تلاش ناموفق عمان و عراق اما اینبار میزبانی و میانجیگری از سوی چین بود. «ارین هیل» در گزارش ۲۵آوریل در الجزیره نوشت، در غرب، نقش محوری چین در حفظ اقتصاد روسیه با وجود تحریمها و عدمتمایل پکن به زیر سوال بردن مسکو به دلیل حملهاش به اوکراین، انتقادات شدیدی را برانگیخته است.
با اینحال کارشناسان میگویند؛ موفقیتهای جدید چین بهعنوان کشوری صلحطلب در خاورمیانه نشاندهنده تغییری به نفع چین است؛ کشوری که بهطور سنتی از دخالت عمیق در تلاشها برای حلوفصل درگیریهای جهانی مردد بود. بهنظر میرسد که این کشور رویای بزرگی دارد. در فوریه، اندکی پیش از پایان مذاکرات ایران و عربستان، پکن «ابتکار امنیت جهانی» خود را با هدف «حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات و مناقشات بین کشورها از طریق گفتوگو و مشورت» آغاز کرد. هفته گذشته، وزیر امورخارجه جدید چین، «کین گانگ» گفت که پکن آماده میانجیگری مذاکرات صلح بین اسرائیل و فلسطین است.
«جولیا گورولهالر»، یکی از همکاران موسسه آرنولد برگستراسر، واقع در فرایبورگ آلمان، گفت که توافق عربستان و ایران میتواند بهعنوان «سکوی پرتاب چین برای ابتکارات آینده» باشد. او گفت که این اعلامی است از اینکه چین آماده است نقشی بزرگتر از قبل در میانجیگری در مناقشات ایفا کند. به گفته بسیاری از تحلیلگران، همه اینها در زمانی رخ میدهد که نفوذ ایالاتمتحده – بهطور سنتی بزرگترین میانجی گر قدرت در خاورمیانه – کاهش یافتهاست. تصمیم ایالاتمتحده برای خروج از توافق هستهای ایران، روابط سرد وگرم و پرفراز وفرود با عربستانسعودی و اشغال طولانیمدت و خروج آشفتهاش از عراق و افغانستان به اعتبار این کشور لطمه زده است. سیاست داخلی همچنین توجه ایالاتمتحده را منحرف کردهاست، همانطور که احتیاط فزایندهای در بین مردم آمریکا در مورد نقش چندین دههای این کشور بهعنوان یک پلیس جهانی وجود دارد، اما آیا چین میتواند هر آنچه را که ایالاتمتحده طی سالها ارائه دادهاست – با وجود تمام شکستهایش – به خاورمیانه ارائه دهد؟
پاسخ کوتاه: چین با وجود قدرت فزاینده خود، هنوز توانایی جایگزینی ایالاتمتحده در خاورمیانه را ندارد، جاییکه واشنگتن دهها پایگاه نظامی و متحدانی دارد که متعهد به دفاع از آنهاست، اما کارشناسان میگویند که پکن ممکن است درهرصورت نخواهد این مسوولیت را بر عهده بگیرد. در حالحاضر، چین میتواند از نفوذ دیپلماتیک و اقتصادی گسترده بهرهمند شود و درعینحال به ایالاتمتحده اجازه دهد که نگرانیهای امنیتی منطقه را هدایت کند.
مزیتهای چین
خیلی قبل از توافق عربستانسعودی و ایران، چین خود را بهعنوان شریک حیاتی برای کشورهای خاورمیانه معرفی کرده بود. چین بزرگترین شریک تجاری عربستانسعودی و ایران است و بزرگترین خریدار نفت از این دو کشور است.در سالهای اخیر، چین این روابط را بیشازپیش تقویت کرده و در سال۲۰۲۱ یک قرارداد همکاری ۲۵ساله با ایران و در سال۲۰۲۲ یک قرارداد مشارکت استراتژیک جامع با عربستانسعودی امضا کردهاست، اما این حسننیت به لطف طرح عظیم «کمربند و جاده» (BRI) که در سال۲۰۱۳ با هدف اتصال آسیا، اروپا و آفریقا از طریق شبکهای از بنادر، راهآهنها، بزرگراهها و سایر پروژههای زیربنایی تحتحمایت چین آغاز شد، فراتر از عربستانسعودی و ایران رفت.چین بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۲ بیش از ۲۷۳میلیارد دلار در منطقه سرمایهگذاری کردهاست. این کشور بزرگترین سرمایهگذار در خاورمیانه است. همچنین از عراق نفت و از قطر گاز میخرد و به الجزایر، مراکش، ترکیه، مصر و عربستان تسلیحات صادر میکند. این کشور به مصر کمک میکند تا پایتخت جدید خود را در خارج از قاهره بسازد و شبکه ریلی مترو را در مکه ساخته است.
در دسامبر ۲۰۲۲، شیجینپینگ، رئیسجمهور چین، به مدت سه روز از عربستانسعودی بازدید کرد و در جریان این دیدار، اولین نشست پکن با اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیجفارس را نیز برگزار کرد. محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان، این سفر را نشانهای از «دوران تاریخی جدید» در روابط چین و کشورش توصیف کرد. در همین حال، پیشرفتهای سریع چین در فناوریهای پیشرفته در سالهای اخیر به این معنی است که پکن میتواند از طریق شرکتهایی مانند هوآوی خدماتی مانند اتصال به ۵G ارائه دهد. «تریتا پارسی»، یکی از بنیانگذاران و نایبرئیس اجرایی موسسه کوئینسی برای «کشورداری مسوولانه»، یک اندیشکده مستقر در واشنگتن، گفت که همه اینها به چین نفوذ «خودکار» در منطقه میدهد. او گفت که این نفوذ پکن را قادر ساخته تا در جایی به موفقیت در رابطه با ایران و عربستان دستیابد که مذاکرهکنندگان گذشته شکستخورده بودند. کشورهای منطقه به دلایل اقتصادی میخواهند در مدار چین و موهبتهای اقتصادی خوب این کشور بمانند.
حتا بهتر از آن، پکن به لحاظ ایدئولوژیک بهعنوان یک شریک تجاری بیطرف درنظر گرفته میشود که مدتهاست سیاست عدممداخله در مسائل داخلی کشورهای خاورمیانه – از سیاست گرفته تا حقوق بشر – را حفظ کردهاست و همین امر، این کشور را به یک میانجی کمتر بحثبرانگیز نسبت به کشورهایی مانند ایالاتمتحده تبدیل کردهاست. این کشور همچنین با انگیزه خاصی مانند رابطه نزدیک ایالاتمتحده با اسرائیل مرتبط نیست و سابقه اقدام تنبیهی – از طریق اقدام نظامی یا تحریم – در منطقه ندارد. پارسی به الجزیره گفت: «در آخر، یک دلیل کلیدی برای اینکه چرا بسیاری از این کشورها نگاهی خوشبینانه به چین دارند، فقط به این دلیل نیست که چین در امور آنها دخالت نمیکند، بلکه به این دلیل است که آنها رفتاری تهدیدآمیز از چین ندیدهاند یا رفتاری ندیدهاند که پتانسیل تهدیدآمیزبودن را داشته باشد.»
او میگوید که ایالاتمتحده حتی درمیان برخی از شرکای سنتی خود از این شهرت و اعتبار برخوردار نیست و تحریمها علیه روسیه به دلیل جنگ در اوکراین بر ناراحتی و نگرانی پایتختهای منطقه افزوده است. پارسی میگوید: «آنها شاهدند که ایالاتمتحده این توانایی را دارد که ظرف پنج روز روسیه را از سیستم مالی بینالمللی کنار بگذارد. این یک ابزار فوقالعاده قدرتمند است و ایالاتمتحده در ۲۰ سالگذشته رفتار مسوولانه خاصی نداشتهاست، بنابراین این یک ابزار بسیار قدرتمند در دستان یک بازیگر بیپروا است. این تهدیدکننده است.»
قدرت متفاوت
«فن هونگدا»، استاد موسسه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای، گفت همزمان بااینکه پکن خود را بهعنوان یک جایگزین بالقوه برای ایالاتمتحده در خاورمیانه معرفی میکند، اما پکن بهراستی در تلاش برای غصب موقعیتی نیست که واشنگتن از مدتها قبل داشته است. او گفت که قدرت چین در درجه اول در نفوذ اقتصادی و پروژههایی مانند BRI نهفته است و این چیزی است که این کشور در حالحاضر به دلیل حفظ آن در منطقه از آن رضایت دارد. «فن» به الجزیره گفت: «چین هرگز قصد کنترل خاورمیانه را نداشت. من فکر نمیکنم پکن برنامهای برای جایگزینشدن بهجای آمریکا در خاورمیانه داشته باشد، زیرا بسیاری از اقدامات ایالاتمتحده در خاورمیانه آن چیزی نیست که چین خواستار و دوستدار آن باشد.
بهطور خلاصه، چین روش خاص خود را برای همکاری با کشورهای خاورمیانه دارد.» چین و ایالاتمتحده در دو طرف درگیریهایی مانند جنگ داخلی سوریه قرارگرفتهاند. پکن از وتوی خود در شورای امنیت برای حفظ بشار اسد در قدرت استفاده کردهاست، اما نسبت به واشنگتن درخصوص درگیریهای بزرگ جایگاه بسیار پایینتری داشته است و سابقه تاریخی مشابهی در تغییر رژیم و کمک به سرنگونی رهبران منتخب دموکراتیک ندارد. ایالاتمتحده چند ده پایگاه نظامی در خاورمیانه دارد. بیتردید، چین با وجود تصویری که دوست دارد از خود بهعنوان یک قدرت معتدل و میانهرو در مقایسه با ایالاتمتحده نشان دهد، در سالهای اخیر بهطور چشمگیری بهسوی ارتقا و گسترش قابلیتهای نظامی خود حرکت کردهاست که اغلب این رویکرد را در همسایگی خود به نمایش گذاشته است. در سال۲۰۱۷، «ارتش آزادیبخش خلق» اولین پایگاه نظامی خارج از کشور خود را در جیبوتی، نزدیک تنگه هرمز، ساخت.
چهار سال بعد، والاستریتژورنال گزارش داد که چین به احتمال در حال ساخت یک پایگاه دریایی در اماراتمتحدهعربی است؛ پروژهای که پس از هشدار ایالاتمتحده به مقامهای امارات متوقف شد. به گفته مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)، برخی ناظران چینی میگویند که پکن از سیاست «اول غیرنظامی، سپس نظامی» پیروی میکند، زیرا به این روش میتواند زیرساختهایی مانند بنادر، راهآهن و فرودگاهها را ایجاد کند.بااینحال، «زکیه یزدانشناس»، مدیر پروژه چین- خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه مستقر در تهران، گفت که سابقه چین تاکنون نشاندهنده تمایل اندک این کشور برای دخالت به سبک آمریکا در منطقه است. وی به الجزیره گفت: «پکن نه توانایی و نه تمایلی برای حضور نظامی مانند آمریکا در منطقه دارد، اما تلاش میکند نفوذ خود را در خاورمیانه و بهویژه در خلیجفارس گسترش دهد.» یزدانشناس اهداف چین را سه محور توصیف کرد: «تضمین امنیت جریان آزاد انرژی و درعینحال تحمیل کمترین هزینه به چین و همزمان افزایش اعتبار این کشور بهعنوان یک بازیگر بینالمللی مسوول.»
محدودیتهای نفوذ چین
«مارک فیتزپاتریک»، کارشناس استراتژی، فناوری و کنترل تسلیحات در موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک لندن گفت، اگرچه این امر میتواند چین را بسیار دورتر کند، اما عدمتمایل این کشور به ایفای نقش «پلیس» یا تامینکننده امنیت میتواند مجموعه ابزار مذاکراتیاش را در درازمدت محدود کند. همچنین باید دید که آیا چین میتواند معاملاتی را که تنها با ضمانتهای اقتصادی میانجیگری کرده است، اجرا کند یا اینکه میتواند موفقیتهای اخیر خود را فراتر از ایران و عربستانسعودی – که هر دو از طریق فروش انرژی عمیقا با چین مرتبط هستند – تکرار کند یا خیر. فیتزپاتریک به الجزیره گفت: «یک مساله این است که آیا نزدیکی عربستان و ایران ادامه خواهد داشت یا نه و آیا چین قادر به اجرای آن خواهد بود یا خیر. فکر میکنم بسیاری از مردم در مورد ثبات آن تردید دارند. ممکن است اتفاقی بیفتد که دوباره آن روابط را از هم بگسلد و اهرم اقتصادی چین ممکن است برای اجرای واقعی آن کافی نباشد. این بدان معنا نیست که قرار است این رابطه از هم بپاشد، اما ممکن است همه جنبههای معامله آنطور که انتظار دارد پیش نرود.»
«گورول هالر» عضو موسسه آرنولد برگستراسر واقع در فرایبورگ آلمان گفت که در حالحاضر، چین باید مسیر «بسیار طولانی و پردستانداز» را برای صلح طی کند و از گرفتارشدن در درگیریهای طولانی – مانند آنچه بارها ایالاتمتحده انجام داده است- اجتناب کند. او به الجزیره گفت: «معلوم نیست که چین چگونه ایران و عربستانسعودی را در این مسیر همراهی خواهد کرد. بیانیه مشترکی که پس از انجام این توافق صادر شد، روشن نمیکند که طرفهای امضاکننده یا چین چگونه به نقض عهدها واکنش نشان خواهند داد.» او افزود: «پس اگر ایران بخشی از توافق را زیر پا بگذارد چه اتفاقی میافتد؟ یا اگر عربستان به آنچه وعده داده بود عمل نکند چه اتفاقی میافتد؟ بهراستی مشخص نیست که چین چگونه میتواند به آن واکنش نشان دهد؛ اینکه چماق یا هویج چیست.» گورول هالر تصریح کرد که آنچه واضح است اینکه برای چین در خاورمیانه، کار سخت از هماکنون آغاز شدهاست.