تقریبا میتوان گفت که عموم اصلاحطلبان و حتی نیروهایی که جزو مجموعه اصلاحطلبی محسوب نمیشوند، ولی دل در گرو آینده این سرزمین دارند، به هر نحوی که میتوانستند از توافق اخیر با عربستان حمایت کردند و آن را گامی به پیش دانستند، بهویژه آنکه این توافق تحقق تغییرات دیگری را نوید میدهد و به کاهش قیمت ارز نیز منجر شد و آن بدبینی هفتههای پیش را درباره قیمت ارز در پایان سال تعدیل کرد. هرچند هنوز خوشبینی جانشین آن نشده است.
در این میان، بسیاری از افراد فعال همسو با اصلاحطلبان نقدهایی را نیز متوجه حکومت و دولت و طرفداران آنان کردند و پرسشهای گوناگونی را نسبت به مواضع گذشته آنان مطرح کردند که خوشایند طرفداران وضع موجود نبود و آن را به منزله نقدهای نابجا تلقی کردند، درحالیکه این ادعا صحیح نیست که دو دلیل برای نادرستی آن میتوان اقامه کرد:
اول اینکه، اصلاحطلبان بیش از آنکه یک حزب و گروه باشند که البته حزب و گروه هم دارند، ولی تعداد زیادی افراد غیرحزبی و منفرد در آنان هست که مشغول نوشتن و تحلیل هستند و کسی نمیتواند و نمیباید آنان را از این حق محروم کند. همچنان که در جناح مقابل و حاکم نیز شاهد این وضعیت هستیم. بهعلاوه مواضع آنان را مستقل از اینکه درست یا نادرست بدانیم، نمیتوان به مجموعه اصلاحطلبان تعمیم داد. همچنین فراموش نکنیم که مواضع فردی و تحلیلی با مواضع رسمی و حزبی و گروهی تفاوتهایی دارد که نباید نادیده گرفته شوند. این افراد به خود اصلاحطلبان هم نقد میکنند و ایرادی هم ندارد.
دلیل دوم مهمتر است. مطابق قاعده «اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند»، باید پذیرفت که دفاع از این موضع و برقراری رابطه مستلزم سکوت در امور دیگر نیست؛ اموری که بسیار هم مهم هستند. کسانی که با شدت تمام علیه عربستان و رابطه با آن اقدام کردند و موضع گرفتند، چگونه میتوانند امروز و بدون هیچ توضیحی، مواضعی با ۱۸۰ درجه گردش بگیرند و مخاطب را قانع نکنند.
رسیدن به این توافق یک چیز است، منطق رسیدن به آن چیز دیگری است. همه دوست دارند که بدانند چرا برخی از نیروها پیشتر با چنین توافقاتی مخالفت قطعی و نهایی و بدون امکان تجدیدنظر میکردند، اکنون از آن حمایت و به آن افتخار میکنند؟ همه دوست دارند بدانند چه تغییری در منطقه رخ داده که پیشتر نبوده و چه دادهایم و چه گرفته شده است؟ همه میخواهند بدانند آنان که میگفتند قیمت ارز را دلالها و مخالفان دولت و حکومت بالا میبرند، آیا حالا هم به همان اعتقاد هستند و پایین آوردن آن را ناشی از اراده آنان میدانند یا به حساب خود میگذارند؟ همه میخواهند بدانند که اگر براساس منطق جدید میتوان با عربستان توافق کرد، چرا در موارد دیگر اقدام نمیشود؟ همه میخواهند بدانند آیا پذیرش این وضع تاکتیکی است و دوباره با منطق قبلی مواجه میشویم؟ یا پایدار است و به گذشته برنمیگردیم؟ واقعیت این است که همه نگران هستند و میخواهند بدانند، تندروهای حامی وضع موجود که تاکنون سیاست خارجی و برجام را اسیر شعارهای خود کرده بودند، آیا از رویکرد خطرناک خود عبور کردهاند یا همچنان دنبال همان سیاستها هستند و حمایتشان از این موضع دولت تاکتیکی است؟ اینها پرسشهای مهمی است باید مکمل حمایت از توافق دانسته شود و نه در رد آن.