یک از مباحث بحث برانگیز در اقتصاد ایران این است که چرا سیاستهای اقتصادی به کارگرفته شده کارایی را ندارد؟ یا اینکه چرا نسخههای اقتصادی اثر مطلوبی مانند سایر اقتصادها به دنبال ندارد؟
در پاسخ به این سوال باید به دنبال پاسخهای دیگری نیز باشیم که عبارتند از:
۱٫تحریمها اقتصاد را به شدت سیاستزده کرده و ابتدا باید مشکلات سیاسی پیرامون اقتصاد را برای دورهای بلند مدت حل کرده و تثبیت شود و سپس منتظر اثرگذاری سیاست اقتصادی بود.
۲٫سو مدیریت و انتصاب مدیران ضعیف و غیر مرتبط با پستهای تخصصی مطرح است، تفکر حاکم در انتصاب افراد این است که با شش ماه حضور در پست اقتصادی چموخم کار و تصمیمگیری آسان شده اما واقعیت این است که سطح سواد اقتصادی و مدیریت بازار برخی از این مسئولان بسیار پایینتر از حد انتظار است.
۳٫کمتجربگی مدیران در سمتهای اجرایی تبعات جبران ناپذیری داشته و اقتصاد و معیشت مردم فرصت آزمون و خطا برای مدیران جوان و بعضا غیر مرتبط نیست.
۴٫عدم نگاه تحولگرایانه مدیران اقتصادی، پافشاری بر سیاستهایی که کارایی لازم را نداشته و فقط باعث از دست رفتن زمان و فرصتها شده و جامعه را به عقب میبرد، بهتر است مسئولان در خصوص مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی انعطاف لازم را داشته باشند.
۵٫ عدم استفاده کاربردی از اساتید و اهل فن دانشگاهها و اتخاذ تصمیمات روزمره و احساسی و عدم نگاه شایسته سالارانه و جایگزینی رانت و پارتی در ارکان تصمیمات.
۶٫بیبرنامگی و نداشتن برنامههای بلند مدت عملیاتی و اصولی و عدم پایبندی به برنامههای از قبل طراحی شده در دولت و مجلس موضوع مهمی است و نبود چاچوب کلی برای پیشبرد اهداف کشور در سطح مدیران و بخش کارشناسی دولت و نهادها و مدیریتهای کوتاه مدت که باعث از بین رفتن جسارت مدیریتی در افراد لایق میشود.
۷٫واردات بی رویه از درآمدهای نفتی و نفت زدگی اقتصاد در کنار تحریمها و حلق پول بیپشتوانه و رشد نقدینگی در جامعه بدون ایده و تفکر بلند مدت و نگاه رفع مشکلات روز جامعه و عدم تصور اقتصاد بدون نفت در کشور.
۸٫ دولت متولی یکهتاز اقتصاد کشور بوده و عملا بخش خصوصی واقعی از بین رفته یا سهم بسیار کمی در اقتصاد داشته و متاسفانه مردم نیز همه مسئولیت را از جانبه دولت دیده و عملا نگاه کارمند محوری و دوری از کارآفرینی و رشد کسب و کارها و فرار سرمایه از کشور از دیگر معضلات اقتصادی است که گریبان اقتصاد کلان کشور را گرفته است.
۹٫مشکلات ساختاری بودجه دولت و ریشه صد ساله آن مسیر توسعه را بن بست مواجه کرده و بسیار از ردیفهای بودجه صرف مسائل توسعهای نشده و صرفا ارگانهایی وجود دارند که بودجه خوار هستند.
۱۰٫پوپولیسم اقتصادی به شدت مسئولان در سالهای اخیر تحت تایر قرار داده و اجازه تفکر اصولی را از آنها گرفته است.
به شدت کشور به یک برنامه اصولی با سیاستگذاریهای درست و قابل اعتماد نیازمند بوده تا همه بخشهای اقتصادی اعم از دولت و بخش خصوصی بر آن پایبند بوده و سیاست کمتر در مسائل اقتصادی دخالت کرده و در نهایت کشور به سمت توسعه اقتصادی و رشد رفاه اجتماعی برود.