«لامینور» اگرچه فیلمی است که مجموعهای از دغدغههای آثار خوب مهرجویی را در خود دارد؛ یعنی مسائل روشنفکری، تضاد باورهای مذهبی و امروزی، روایت زنانه، عشق به موسیقی، اقتباس و… در آن موج میزند، اما روایتی تکبعدی، فاقد عمق در نفوذ منش فردی کاراکترها و شخصیتسازی چندلایه است که علیرغم داشتن تمام مولفههای شاخص کارگردانش در سطح روایتی نامنسجم و بدون پلات پیشبرنده متوقف شده است.
به گزارش خانه روشن، مهرجویی در سینمای ایران نمایانگر خلاقیتی افراطی است. وقتی که حال فیلمساز خوب باشد چنان بارقههایی از او به ظهور میرسد که باور و قبول آن برای جامعه و سینمادوستان دشوار است. بهطوری که حتی همان فیلم پیشروانه در طول زمان جا میافتد و به اثبات میرسد تا نمایندهای از دوران خودش باشد. انجام چنین کارهایی در سینمای مهرجویی کم نیست.
بیشتر بخوانید: «موقعیت مهدی» فیلمی که نفس را در سینه حبس میکند
به عنوان مثال در طول دهه چهل که سالهای انقلاب سفید و اصلاحات ارضی بود مهرجویی از مسخ و دگردیسی انسان به «گاو» سخن گفت و فیلم او نمایندهی جاکن شدن روستاییان و مسخ آنها در آن دوران شد. حتی او قبل از تولید چهار فیلم زنانهی خود، دو فیلم دیگر داشت که هر دو جهان مردانه و روشنفکرانهای را به نمایش میگذاشت. از یک سو «هامون» قرار داشت و از سوی دیگر «درخت گلابی».
روایتی تکبعدی و فاقد عمق در نفوذ منش فردی کاراکترها و شخصیتسازی چندلایه
از انتهای دهه ۶۰ و تا یک دهه پس از آن خلاقیت بیسابقهای از مهرجویی بروز پیدا کرد. در این دوران او توانست به زبانی پالایش یافته، منحصر به فرد و غنی دست پیدا کند که بازتابشان مجموعهای از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. اتفاقاتی که در ساختهی اخیر این کارگردان تکرار نشد.
«لامینور» اگرچه فیلمی است که مجموعهای از دغدغههای آثار خوب مهرجویی را در خود دارد؛ یعنی مسائل روشنفکری، تضاد باورهای مذهبی و امروزی، روایت زنانه، عشق به موسیقی، اقتباس و… در آن موج میزند، اما روایتی تکبعدی، فاقد عمق در نفوذ منش فردی کاراکترها و شخصیتسازی چندلایه است که علیرغم داشتن تمام مولفههای شاخص کارگردانش در سطح روایتی نامنسجم و بدون پلات پیشبرنده متوقف شده است.
آخرین ساخته داریوش مهرجویی؛ «لامینور» رابطهی بینامتنی با آثار پیشین این کارگردان پیشکسوت دارد. این رابطه از چند منظر مختلف قابل بررسی است، چه از لحاظ ترکیب مضامین واقعی و فراواقعی و چه انتخاب موضوعاتی چون روایت زنانه، عشق، اقتباس، موسیقی و …
فیلمی در محاصره مردان
«لامینور» فیلمی است که سلائق و دغدغههای مختلف مهرجویی به طور ضمنی در آن تنیده شده است و میتوان به خوانش آن در راستای سایر آثار این کارگردان پرداخت. این موضوع حتی در انتخاب بازیگرانی چون علی نصیریان و علی مصفا قابل ردیابی است. اگرچه مهرجویی همواره نشان داده است که به ترکیب بازیگران جدید و افرادی که با آنها کار کرده است اعتقاد دارد، اما علی نصیریان، علی مصفا و زندهیاد عزتالله انتظامی بازیگرانی هستند که بیش از دیگران در فیلمهای مهرجویی حضور داشتهاند.
«لامینور» داستانی زنانه را در محاصره مردانی که عقاید مشابه یا متفاوت با او دارند روایت میکند. نادی (با بازی پردیس احمدیه) دختری علاقمند به موسیقی است که با همراهی پدربزرگ و مخالفت دیگر اعضای خانواده سعی میکند عقیدهی خود برای آهنگسازی و نوازندگی گیتار را به کرسی بنشاند.
ادامه دغدغه سینمای زنانه
اما سراسر فیلم در این پیگیری علاقهی دختر به موسیقی و مخالفت خانواده با او خلاصه شده و سکانسهای متعدد فیلم صرفا مصداقی برای این موضوع است. به گونهای که داستان در محور عمودی و پیشبرد قصه جلو نمیرود بلکه مدام موارد جدیدی از این کشمکش را ارائه میکند. ضعف فیلم در این نقطه بروز پیدا میکند که دغدغهی سینمای زنانه که همیشه بخشی از علائق مهرجویی بوده و هست نتوانسته با بافت داستان «لامینور» منطبق شود.
بدین ترتیب فیلم یک دغدغه دارد و آن موفقیت شخصیت است، اما داستان روند موفقیت و مسیر تحول او را پیگیری نمیکند بلکه مدام با تکرار ایدهی مرکزی خود سعی دارد تا این ایده را تاکید کند. درحالی که در آثار خوب زنانهی مهرجویی با سیر تحول شخصیت زن و شناخت متفاوت آن کاراکترها در روند اتفاقات روبهرو هستیم.
نوشته سعیدحضرتی