دهه هشتادی و نودی ها نویدگر تفاوت در این مرز و بوم هستند. نسلی که تا چشم باز کرده با اینترنت رو به رو شده و احتمالا به شیوه ای دیگر می اندیشند و البته به شیوه دیگر نیز زندگی می کنند.
به گزارش خبرنگار نشریه خانه روشن، یکی از مسائل مهمی که همواره در فرهنگ عمومی مورد توجه قرار می گیرد ، دهه ای است که افراد درآن متولد می شوند. ارائه برخواست هویتی و فرهنگی از متولدین دهه های مختلف موضوعی است که در رسانه ها و در قالب های گوناگون محتوا قابل مشاهده است. متولدین دهه های ۶۰ تا ۹۰ بیشتر از سایردهه ها مورد توجه قرار دارند که البته به این خاطر است که این دهه به نظام سیاسی پس از انقلاب تعلق دارد. حال چرا پرداختن به دهه ی هشتاد و نود انقدر مهم است؟
پرداختن به این موضوع از چند جهت اهمیت دارد؛ نخست آنکه مسئله دهه تولد یکی از مسائلی است که در آن فرهنگ عمومی جا افتاده و جامعه نسبت به آن ذهنیت مشترکی دارد، چنین مسئله ای اگر چه به خودی خود موضوع علمی محسوب نمی شود اما جامعه توانسته به آن به عنوان بخشی از فرآیند هویت بخشی خود، بپردازد.
در ارتباط با موقعیت فرهنگی این دو دهه، می توان به فضای مبهم و نامتعین فرهنگ و هویت اشاره کرد. مادامی که جامعه در حالت ثبات قرار ندارد، مباحث مختلف در سیاست، فرهنگ و اقتصاد نیز از این بی ثباتی متاثر می شوند. می توان گفت دهه هشتاد و نودی ها از مولفه ی هویتی معینی برخوردار نیستند زیرا فضای اجتماعی که آن ها تجربه کرده اند فضای با ثباتی نیست و مدام در حال تغییر است. هم چنین برخی سیاست های حاکمیت نظیر سیاست های خانواده، فرهنگی، رسانه ای و سیاست های جمعیتی نیز جامعه هدف مشخصی ندارند و عمدتا مخاطبان گسترده ای را در برمی گیرند. بر همین اساس نسبت این سیاست ها با متولدین دهه هشتاد و نود، نامشخص و مبهم است. در نتیجه متولدین این دهه درمجموعه ای از تناقضات، تشویش ها و نگرانی ها به سر می برند که همین موضوع باعث می شود نتوانند هویت فردی وا جتماعی خود را به درستی کسب کنند در حالی که نسل های گذشته جامعه پذیری خود را از طریق تجربه مستقیم و حضور در جامعه به دست می آوردند. جوانانی که در این دو دهه متولد شده اند از طریق شبکه های اجتماعی و فضای مجازی فرایند جامعه پذیری را طی می کنند و به همین خاطر هویتی که به دست می آوردند هویتی نامعلوم و چند گانه است زیرا اساسا شبکه های اجتماعی فضای بسیار متغییری دارند و همین موضوع سبب می شود تا فضای مجازی برای دهه هشتاد و نود نه به عنوان یک ابزار در کنار سایر ابزار ها بلکه به عنوان یک بستر اصلی هویت پذیری و فرهنگ پذیری محسوب می شود.
هرگونه سیاست گذاری در تصمیم حاکم بر فضای مجازی می تواند با کنش های غیر قابل پیش بینی و مخاطره آمیزی از سوی این دهه همراه باشد.
اما این نسل یاد گرفته آزاد باشد. ارزش های متولدین دهه هشتاد و نود با ارزش های پدرو مادر، مربی و افراد دیگر جامعه همخوانی ندارد. آن ها بسیار حساس هستند که حریم خصوصی شان محترم شمرده شود به همین منظور عمدتا باید اتاق شخصی داشته باشند و به تک تک خواسته هایشان توسط دیگران، توجه شود.
پتانسیل و اعتماد به نفس در این نسل
یکی دیگر از نکات جالب در ارتباط با این نسل این است که آن ها آینده ی روشنی را پیش روی خود می بینند و این آینده روشن بیشتر از آنکه به خاطر سیاست و حکومت باشد، به خاطر قدرتی است که این نسل ها در خود می بینند؛ بنابراین پتانسیل اعتماد به نفس در دهه هشتاد و نود بسیار بالاست و این موضوع می تواند نقطه امیدی برای هرگونه تاثیرگذاری مثبت بر متولدین دهه باشد.
برخلاف دهه های پیشین که تحصیل برای آن ها ارزشی اساسی بود، برای دهه هشتاد و نود تحصیل معنایی ندارد و آن ها با مشاهده سیلی از تحصیل کردگان بیکار و ناموفق به این نتیحه رسیده اند که راه موفقیت لزوما از تحصیلات نمی گذرد. اما این تمام ماجرا نیست آن ها از یک سو نسبت به تحصیلات نگاه بدبینانه دارند و از سو دیگر برای آن که بخواهند وارد بازار کار شوند امکانی را پیش روی خود نمی بینند، به همین خاطر به نوعی سرگشتگی و حیرانی دچارند.
همه ی این موارد ارتباط گیری این نسل را با نسل های پیشین دچار چالش می کند و دقیقا مدیریت اینجاست که اهمیت خود را نشان می دهد. مدیریتی که اتفاقا باید بزرگترها شروعش کنند و آغازگر آن باشند و از طریق درک متقابل و همراهی، جوانان را با خود همراه کنند.
فاطمه بیرامی