در خبر نیامده اما کاش آقای حداد که با محیط دانشگاه مأنوس است به این نکته هم بپردازد که وضعیت حجاب دختران دانشجوی با سهمیۀ آزاد یا میزان باور آنان اکنون چگونه است؟ آیا مثل سال ۵۶ همان شوق و علاقه وجود دارد؟ اگر نه، چرا و اگر آری چه نیاز به گشت ارشاد؟
عصر ایران در مطلبی به قلم مهرداد خدیر-نوشت: این جمله که « در دانشگاه سال ۴۵ دانشجوی چادری نبود اما در سال ۵۶ پر بود» دست مایۀ این یادداشت است با اشارات تاریخی…
«زمانی من در سالهای ۴۲ تا ۴۵ در دانشگاه تهران دانشجو بودم و هیچ خانم دانشجوی چادری نمیدیدم. اما سال ۵۶ دانشگاهها از دانشجویان چادری و انقلابی در تمام رشتهها پر بود.» این سخن را آقای غلامعلی حداد عادل روز پنجشنبه ۲۸ مهر در همایش «بررسی علل و عوامل اغتشاشات اخیر» گفته است.
قبل از آن که به تأمل در جملۀ نقل شده بپردازم این نقد بر عنوان همایش وارد است که وقتی شما در عنوان همایش واژۀ «اغتشاشات» را میآورید به معنی آن است که از هیچ کارشناس و سخنرانی که بخواهد از زاویۀ اعتراضی به آن بنگرد دعوت نشده است و اتفاقا علتالعلل مشکلات همین نگاه بالا به پایین اصولگرایی ایرانی به جامعه است که اصرار دارد هر اعتراضی را اغتشاش بداند و معترضین را تحقیر کند ولو کسی مانند دکتر حداد به خاطر ارتباط با بدنه دانشگاهی و استادان در دانشکده ادبیات و فرهنگستان زبان و ادب فارسی ملاحظاتی داشته باشد و بگوید “درست است که مجموعا ۲۰۰ هزار نفر بودند اما نیروهای کشور ما هستند” و میتوان پرسید اگر واقعا این قدر زیاد هستید چرا در هر انتخابات نصف نامزدها را رد میکنید و پیشاپیش صحنه را برای ورود خودتان آماده میسازید؟
این یادداشت اما به قصد طرح چند نکته و پرسش دربارۀ همان جملۀ صدر نوشتار است. در فاصلۀ سالهای ۴۵ تا ۵۵ چه اتفاقی افتاد که دختران بیحجاب باحجاب شدند؟ به خاطر پلیس امنیت اخلاقی و گشت ارشاد و هدایت و آموزش آنان بود یا رواج قرائت دیگری از اسلام با محوریت دکتر علی شریعتی و شوری که او از حسینیه ارشاد در جامعه افکند؟
دکتر حداد البته اغراق میکند چون همۀ دختران دانشجو چادری نشدند بلکه غالبا نوعی از حجاب بود که همین مانتو روسری کنونی است و اول بار یک دانشجوی مدرسه عالی دختران فرح به نام محبوبه متحدین پوشید که تحت تأثیر افکار دکتر شریعتی بین چادر و بیحجابی به این الگو روی آورد. دانشجوی چادری هم بود اما نه این که دانشگاه از چادری پر شود بلکه شکلهای دیگر حجاب ظهور کرد و میتوان حدس زد آقای حداد ندیده بلکه شنیده باشد چون در دهۀ ۵۰ مدتی در انگلستان تحصیل میکرده ( به اتفاق دکتر محمد سپهریراد) و هر چند قبل از آن در سال ۵۰ اصطکاکی بین او ورژیم پیش آمد اما به عنوان چهرهای انقلابی به مفهوم مصطلح شناخته نمیشد و شاید هم از اخوی – مهندس مجید- که سیاسیتر بود شنیده باشد.
به هر رو اگر گزارۀ مورد نظر دکتر حداد را بیاغراق هم بدانیم همین نشان میدهد به ضرب و زور نبوده است. ممکن است به خاطر تمایل جوانان به اسلام شریعتی و حسینیه ارشاد باشد یا مخالفت با رژیم شاه اما هر چه بود ناشی از گشت ارشاد نبود، به سبب حسینیه ارشاد بود و شگفتا که حسینیه ارشاد تعطیل شد و گشت ارشاد به راه افتاد یعنی از آن ارشاد به این ارشاد رسیدیم و این دومی به قدری مبتذل شد که در این یک ماه کسی حاضر نشد از آن دفاع کند و هیچ مأمور گشت ارشاد را برای تقدیر و معرفی به تلویزیون و نماز جمعه نبردند تازه به عکس از رییس دبیر ستاد امر به معروف خواسته اند ان بنده خدا را ساکت یا عزل کند.
واقعیت این است که در سال های مورد اشارۀ حداد عادل حتی تبلیغ حجاب هم از جانب سخنرانان سیاسی – مذهبی و نه مذهبی صرف چندان صورت نمیپذیرفت و به جز استاد مطهری که مقالاتی در مجلۀ زن روز نوشت که به کتابی انجامید که در مقدمۀ آن نوشتۀ فرجالله صبا یا همان نامۀ ساختگی چارلی چاپلین به دخترش را جدی گرفته بقیه غالبا دغدغههای دیگر داشتند کما این که خانم پوران شریعت رضوی همسر خود دکتر شریعتی تنها روسری به سر میکرد و چادر نمیپوشید و بعد از انقلاب نیز همسر اولین رییس جمهوری ایران چادری نبود و هیچ یک از رقبا به این موضوع به عنوان نقطه ضعف اشاره نکرد هرچند بعدها فاش شد که هاشمی رفسنجانی که در دفاع از ماندن جلالالدین فارسی که به خاطر ایرانی تبار نبودن حذف شده بود نزد امام رفته و گفته بود اگر آقای فارسی نباشد بنیصدر قطعا رییس جمهور میشود و امام گفته بود خوب! اگر مردم رای دادند، بشود. هاشمی هم گفته بود این یعنی کسی رییس جمهوری میشود که همسر او حجاب کامل ندارد و تنها روسری سفیدی سر میکند و امام گفته بود در پاریس اینجور بودند و هاشمی گفته بود اینجا هم این طورند و در واکنش شنیده بود:بود کمک کنید اشکالات رفع شود.
انتقاد امام خمینی دربارۀ حجاب زنان در اوایل انقلاب هم معطوف به ادارات و سواحل بود نه فضای عمومی و بعد از حوادث سال ۶۰ حجاب اجباری ابتدا بیقانون به خیابان هم تسری یافت و چند سال بعد در قانون مجازات اسلامی گنجاندند و تازه آن قانون هم ابتدا آزمایشی بود و خیلی هم روی این بند مانور داده نشد.
جناب حداد عادل اهل کتاب و کلمه است ولی در جریان ریز وقایع انقلاب ۵۷ نبوده و بهتر است کتاب «حکومت ۵۸» را که حاوی تصاویر بسیار باشکوه و تاریخی خانم مریم زندی از فضای اولین سال بعد از انقلاب است ببینند و تورق کنند تا به این بیندیشیم که چه شد که آن همه تنوع و تکثر و گونهگونی در لباس و عقیده و پوشش جای خود را به یک نوع نگاه داد که مصر است خود را عین انقلاب نشان دهد و پیروزی در دو انتخابات غیر رقابتی ۹۸ و ۱۴۰۰ را نشانۀ اکثریت داشتن خود بداند.
برای ریشه یابی حوادث یک ماهه اخیر اول باید به کلمۀ «اعتراض» هم تن بدهند. بله قطعا در این میان اغتشاش و خرابکاری و سوء استفاده هم بوده است. اما اعتراض هم بوده است. اعتراض به چه؟ به همان که دکتر مجید تفرشی به صراحت در برنامۀ “شیوه” شبکه چهار سیما گفت. به کمبود یا نبودِ فرصتهای برابر که در اقتصاد با رانت جلوه میکند، در استخدام با نوع گزینش و در تحصیل عالی با سهمیهبندی و در انتخابات و سیاست با نظارت استصوابی.
در خبر نیامده اما کاش آقای حداد که با محیط دانشگاه مأنوس است به این نکته هم بپردازد که وضعیت حجاب دختران دانشجوی با سهمیۀ آزاد یا میزان باور آنان اکنون چگونه است؟ آیا مثل سال ۵۶ همان شوق و علاقه وجود دارد؟ اگر نه، چرا و اگر آری چه نیاز به گشت ارشاد؟